غزل اکسیر عشق وزن : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
بحر: مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف سعدی – سبک عراقی
1- (ای محبوب) ، تو از در داخل شدی و من از خود بیخود شدم . مثل این که از این دنیا به دنیای دیگر رفتم . (مردم ) کنایه – تشبیه
2- منتظر بودم ببینم چه کسی از محبوب برایم خبر می آورد. محبوب خود آمد و من بی هوش شدم . (کنایه ، استعاره ، تضاد ، تکرار)
3- گفتم او را ببینم به این امید (شاید) درد شور و اشتیاقم آرام شود (تسکین یابد) ، او را دیدم ولی اشتیاقم بیشتر شد. (شبه اشتقاق )
4- مثل شبنمی ناچیز مقابل آفتاب روی محبوب افتاده بودم . عشق به فریادم رسید و من به والاترین مرتبه رسیدم . (تشبیه ، ایهام ، استعاره ، ایهام تناسب ، کنایه ، مجاز )
5- توانایی رفتن به حضور محبوب برایم ممکن نشد. با اینکه با پا و سر (با تمام وجود یا افتان و خیزان) به سویش شتافتم . یا با اینکه مدتی با پا و مدتی با سر (با اشتیاق) به سویش رفتم . (جناس ، استعاره ، کنایه ، تضاد)
6- برای اینکه رفتن او را ببینم و سخن گفتن او را بشنوم ، با تمام وجود گوش و چشم شدم (محو تماشای او شدم ) (لف و نشر ، کنایه ، تضاد)
7- من چگونه می توانم او را تماشا نکنم (چگونه می توانم نگاهم را از تماشای او حفظ کنم ) منی که با اولین نگاه صاحب بصیرت آگاه و بیدار شدم . (مراعات نظیر ، کنایه ، ایهام )
8- به تو وفادار نبوده ام اگر یک روز یا یک لحظه خاطرجمع (آسوده خاطر) و شاد زندگی کرده باشم(یا درجمع نشسته باشم )ایهام .
9- او (معشوق) توجهی به صید کردن و شکار من نداشت ، من خود با نگاه به او اسیر شدم (من به او نگاه کردم و این نگاه مثل کمندی شد و مرا در دام خود گرفتار کرد) (مراعات ، تشبیه )
10- (دیگران) می گویند: ای سعدی ، روی سرخ و شاداب تو را چه کسی زرد و پژمرده کرد؟ (درجواب می گویم ) : کیمیای عشق بر وجود بی ارزش من اثر گذاشت و مرا چون طلا ارزشمند کرد.
( تشبیه ،لف و نشر ، کنایه ، ایهام تناسب ، جناس ، مراعات ، تضاد ، استعاره )