درس نهم : در بیابان های تبعید سال دوم
درس نهم : در بیابان های تبعید : جبرا ابراهیم جبرا
از یک انسان : محمود درویش
آورده اند که ...
شعر حفظی : خیام نیشابوری
فصل چهارم : « ادبیّات جهان »
درس نهم
شعر پایداری فلسطین از نمونه درخشان شعر مقاومت در روزگار ماست آن چه می خوانیم ، سروده هایی از دو شاعر فلسطینی است .
جبرا ابراهیم جبرا سراینده ی شعر « در بیابان های تبعید » در سال 1926 میلادی در ناصره دیده به جهان گشود تحصیلات مقدّماتی را در فلسطین و دوره های عالی را در دانشگاه کمبریج انگلستان و هاوارد آمریکا در رشته ی ادبیّات انگلیسی گذراند علاوه بر شاعری چند داستان کوتاه نیز از او به عربی و انگلیسی چاپ شده است .
دو تشرین و دو کانون و پس آنگه شباط و آذر و نیسان و ایاز است
حزیران و تموز و آب و ایلول نگه دارش که از من یادگار است
« ابو نصر فراهی »
در بیابان های تبعید
بهارهای پیاپی را در بیابان های تبعید می گذرانیم .
با عشق خود چه می کنیم .
در حالی که چشمانمان پر از خاک و شبنم یخ زده است ؟
- دوران دوری از وطن را نشان می دهد .
آوارگی و اندوه فلسطینیان را نشان می دهد .
عشق : استعاره از فلسطین
خاک : نشانه آوارگی
شبنم یخ زده : اشک حسرت
پر بودن چشم از اشک : نشانه ی غم و اندوه
معنی : سال هاست که در خارج کشورمان به سر می بریم و از سرزمین خود بیرون رانده شده ایم ، باعشق خود به سرزمین مان چه کنیم ، چگونه دوری آن را تحمّل کنیم در حالی که خاک بیابان ها ( آوارگی ) و شبنم اشک ( اشک حسرت ) چشمانمان را آزار می دهد .
سرزمین ما ، فلسطین ، یعنی سبزه زار ما
گل هایش مانند نقش بر جامه های زنانه است .
گل های سبزه زار فلسطین مانند نقش بر جامه های زنان : تشبیه
گل های سبزه زار فلسطین : مشبّه
مانند : ادات تشبیه
نقش بر جامه های زنان : مشبّهٌ به
مفهوم : دوران روزهای خوش زندگی
معنی : سرزمین ما زیبا و دوست داشتنی است ، سرزمین ما فلسطین دشت هایش مانند لباس زنان پر از نقش و نگار [ گل ] است .
ماه آذارش ، پشته ها را
با شقایق ها و نرگس ها می آراید .
ماه آذارش ... می آراید : تشخیص
شقایق و نرگس : مراعات نظیر
آذار: ماه اوّل بهار ( فروردین )
تپّه ها : پشته ها
معنی : ماه فروردین تپّه ها را با شقایق ها و نرگس ها زینت می دهد .
ماه نیسانش ، دشت ها را
با شکوفه ها و گل عروس می شکوفاند
نیسان : ماه دوم بهار
ماه نیسان ... می شکوفاند : تشخیص
معنی : و ماه نیسانش ( اردیبهشت ) دشت ها را با شکوفه ها و گل عروس می پوشاند ( شکوفا می سازد )
ماه ایارش ، آواز ماست ،
که وقت ظهر درسایه ی آبی رنگ ،
میان مزارع زیتون می خوانیم
برای حاصل دادن کشتزارها منتظر رسیدن تموز
و پای کوبی دَبکه در موقع درو هستیم
ایار : ماه سوم بهار ( خرداد )
تموز : ماه اوّل تابستان ( تیر )
پای کوبی دبکه : جشن ملّی که در سوریه رواج دارد .
زیتون : نماد و سنبل سرزمین و صلح و آرامش و پایداری است .
معنی : ماه سوم بهار ( خرداد ) آواز [ خواندن ] ماست .
سرودی که هنگام ظهر در سایه ی آبی رنگ آسمان
در میان درختان زیتون سر می دهیم
برای برداشت محصول منتظر اوّل تابستان ، رسیدن محصولات و جشن درو در هنگام درو هستیم .
ای سرزمین ما ، ای جایی که جوانی مان در تو
مانند رؤیایی در سایه درخت های پرتقال
و میان درخت های بادام مزرعه ها گذشت
مفهوم : دوران بدبختی زندگی
ای سرزمین ما : تشخیص
جوانی به رؤیا تشبیه شده است .
معنی کل : ای سرزمین ما ، ای جایی که جوانی مان را در تو گذرانده ایم روزگار جوانی خیلی زود مثل رؤیا در سایه ی درخت های پرتقال و میان درخت های بادام در مزرعه ها سپری شد .
ما را به یاد بیاور ، اینک که میان خار بیابان ها ،
و کوه های سنگلاخ سرگردانیم
سر گردانیم : آواره ایم
معنی : ای سرزمین ، ما را به یاد بیاور که اینک از زادگاه خود بیرون رانده شده ایم و در میان بیابان ها و کوه های سنگلاخ آواره و سرگردانیم .
ما را به یاد بیاور اکنون که
له کرده اند گل های نو شکفته در پشته های اطرافمان را
گل های نو شکفته : استعاره از جوانان
پشته های اطراف : گوشه و کنار این سرزمین
معنی : ای سرزمینم ما را به یاد بیاور که اکنون جوانان این سرزمین در برابر یورش ( حمله ی ) دشمن در تپّه های اطرافمان از بین رفته اند .
خانه ها را بر سرمان خراب کرده اند
اجسادمان را به هر طرف افکنده اند ؛
و راه بیابان را به رویمان باز گذاشته اند ؛
معنی : ما را آواره کرده اند و آوارگی را پیش پایمان گذاشتند .
تا این که مزرعه ها در خود پیچیدند
بر خود پیچیدند : کنایه از درد شدید
مزرعه ها در خود پیچیدند : تشخیص
معنی : از بسیاری درد و اندوه ما طبیعت هم به خود پیچید و با ما احساس همدردی کرد و ناراحت بود .
و از سایه های آبی ، خارهای سرخ
بر اجساد به جا مانده و طعمه ی عقاب و زاغ شده ، فرو ریخت
سایه های آبی : استعاره از آسمان آبی
خارهای سرخ : استعاره از بمب های آتشین
از سایه های آسمان آبی ( هواپیماها ) و بمب های آتشین
معنی : بر جسد هایی که بر روی زمین مانده بود و قسمت هایی از آن غذای عقاب ، کلاغ شده بود . ( از همان آسمانی که روزگاری نور می بارید و زندگی امروز بمب و موشک فرو می ریزد .)
آیا از سرزمین تو بود که فرشتگان
سرود های صلح و شادی انسان را برای چوپانان خواندند ؟
سرود های صلح و شادی : استعاره از وحی و بشارت الهی
چوپانان : استعاره از پیامبران الهی
معنی : آیا سرزمین فلسطین خاستگاه پیامبران بود و فرشتگان وحی و بشارت الهی را برای پیامبران خواندند .
وقتی که مرگ در شکم درندگان ، دنده های بشر را دید
و در قهقهه ی فشنگ ها ،
بر سر زنان گریان به « دبکه » پرداخت ،
جز او کسی نخندید
تا این که مزرعه ها
وقتی که مرگ ... دید : تشخیص
قهقهه ی فشنگ ها : تشخیص
[ مرگ ] ، به « دبکه » پرداخت : تشخیص
جز او [ مرگ ] کسی نخندید : تشخیص
درّندگان : اسرائیلیان
دبکه : پایکوبی
جز او کسی نخندید : او : مرگ
معنی : آن ها آنقدر در جنایت و قساوت و سنگدلی پیش رفتند که حتّی از مرگ پیشی گرفتند وقتی که مرگ آمد و دید جوانان طعمه ی آن ها شده اند و مرگ را رو سفید کرده اند .
زمانی که دژخیمان زنان گریان را در دبکه به گلوله بستند جز مرگ کسی نخندید و مرگ با دشمنان هم سو شده و با هم به دست افشانی پرداختند . ( زیرا از او [ مرگ ] بدتر هم هست . )
سرزمین ما زمّرد است
ولی در بیابان های تبعید
بهار های پیاپی
جز زهر بر چهره ی ما نمی پاشد
با عشق خود چه کنیم
در حالی که چشم ها و دهانمان پر از خاک و شبنم یخ زده است ؟
مفهوم : اشاره به این باور کهن دارد که زمّرد سبب کور کردن مار می شود و مار از آن گریزان است .
سرزمین ما زمّرد است
سرزمین ما : مشبّه
زمّرد : مشبّهٌ به
وجه شبه : کوچکی و سرسبزی و شفاف بودن
زهر : نماد بدبختی و فلاکت
در حالی که چشم ها و دهانمان پر از خاک و شبنم یخ زده است ؟
لف و نشر : لف ، در لغت یعنی پیچیدن و تا کردن و نشر درلغت یعنی گستردن و بازکردن ؛ در اصطلاح بدیع آن است که ابتدا چند چیز را در کلام بیاورند ( لف ) آن گاه چند امر دیگر از قبیل صفات یا افعال بیاورند که هر کدام از آن ها به یکی از چیزها که در اوّل گفته اند راجع و مربوط امّا تعیین نکنند که کدام یک از آن امور به کدام یک از آن اشیا برمی گردد و بلکه آن را به فهم و ذوق شنونده باز گذارند .
لف ( چشم ، دهان ) و نشر (خاک ، شبنم ) نامرتّب
رد مطّلع : گاه مصراع اوّل یا دوم مطلع چندان زیبا و مناسب اتّفاق افتاده که اگر آن را در مقطع تکرار کنند بر حسن کلام بیفزاید و سخن دارای ختام گردد .
معنی کل : سرزمین ما مانند زمّرد سبز و گرانبهاست ولی چون او از ما دور و ما هم از آن دوریم در بیابان های تبعید بهارهای پیاپی جز زهر ( غم و اندوه و بد بختی و فلاکت ) ، چیزی را بر چهره ها نمی پاشد ( نمی نشاند ) و مرگ و نیستی به بارمی آورد ( چون مار بر این سرزمین غلبه کرده حتّی بهار این سرزمین زهر آگین شده است در واقع شاعر سرزمین فلسطین را برای فلسطینیان ضامن حیات و دوری از آن را مرگبار می کند با سرزمین خود چه کنیم در حالی که دچار آوارگی و حسرت و درد و رنج است و هستیم .
« از یک انسان » سروده ی محمود درویش ( متولّد 1941 میلادی ) است . محمود درویش در یکی از دهکده های فلسطین اشغالی به دنیا آمد در شش سالگی به دلیل هجوم اشغالگران اسرائیلی آواره شد و چندین بار به زندان افتاد سروده های زیبای او محصول سال های اسارت او در زندان های رژیم صهیونیستی است . درویش را شاعر مقاومت فلسطین نامیده اند ؛ چرا که جز برای فلسطین شعر نگفته است .
از یک انسان
بر دهانش زنجیر بستند
دست هایش را به سنگ مردگان آویختند
و گفتند : تو قاتلی
سنگ مردگان : سنگ شکنجه
معنی : صهیونیست ها ( اسرائیلیان ) او را اسیر کرده اند و دهانش را بسته اند و نگذاشتند اعتراض کند و حرفی بزند .
او را به شکنجه کشیده اند ( دست ها به حالت صلیب به سنگ شکنجه آویختند .)
غذایش را ، تن پوشش را و پرچمش را ربودند
و او را در سلولی انداختند
و گفتند : تو سارقی
تن پوش : لباس
پرچم : نشانه بودنش
معنی : هر چه داشت از او گرفتند ( غذا و لباس و حتّی پرچمش را که هویّت او و سرزمینش بود .)
او را به زندان افکندند و آن چه را که خود بودند به او نسبت دادند
و گفتند : تو سارق و دزد هستی
از تمام بندرگاه هایش راندند
زیبای کوچکش را ربودند
و گفتند : تو آواره ای
ربودند : دزدیدند
زیبای کوچکش : استعاره از فلسطین
از تمام بندرها او را راندند
سرزمین کوچکش ( فلسطین ) را ربودند
گفتند : تو میهن نداری و آواره ای
ای خونین چشم و خونین دست
به راستی که شب رفتنی است
ای خونین چشم : کنایه از غضبناک و بی رحم بودن ؛ معادل امروزی « چشم هایش راخون گرفته است »
خونین دست : کنایه از جنایت کار بودن
شب : نماد ظلمت و ستم پیشه گان
معنی : ای دشمن که چشمهایت را خون گرفته و دستانت به خون عزیزانمان آغشته است .
ظلم پایدار نمی ماند و ظالمان می روند .
نه اتاق توقیف ماندنی است
و نه حلقه های زنجیر
اتاق توقیف : زندان
رفتنی و ماندنی : تضاد
نه زندان ماندنی است
و نه حلقه های زنجیر ماندنی است
مفهوم : به پایان رسیدن دوران اسارت است .
نرون مرد ، ولی رم نمرده است
رم نمرده است : تشخیص و تلمیح دارد به ماجرای نرون و ظلمش
نرون : معادل اسرائیل
رم : معادل فلسطین
نرون مرد ولی رم نمرده است ( به شیوه تمثیل بیان کرده است ) نرون با آن همه ظلم رفت ولی این سرزمین از بین نرفت و پایدار مانده است .
با چشم هایش می جنگد
و دانه های خشکیده ی خوشه ای
درّه ها را از خوشه ها لبریز خواهد کرد
چشم ایهام دارد 1- عضوی از بدن ، 2- آگاهانه و از روی بصیرت
مبارزه ی او آگاهانه و از سر بصیرت است با زهر چشم می جنگد ( چون در قسمت بالا گفته بود دهانش بسته و دست هایش نیز بسته است پس با چشمهایش می جنگد )
مبارزانی به پا خواهند خاست و این راه را ادامه می دهند ( از خون جوانان وطن لاله دمیده )
درست است که امروز فلسطین چون درّه ای خشک و بی حاصل است ولی اگر اوضاع به سامان شود همین درّه ی خشک می تواند چون گذشته ها به گندم زاری سرسبز و حاصل خیز بدل شود .
خود آزمایی صفحه ی 77
1- در شعر بیابان های تبعید ، شاعر چه دشواری هایی را برای تبعید شدگان فلسطینی بر می شمرد ؟
خانه های ویران ، اجساد له شده ، آوارگی ، مرگ و ... .
2- دو توصیف زیبا را در درس بیابید که بیانگر پایداری مردم در مقابل ظلم است ؟
با چشمانش می جنگد ، رم نمرده است ، خوشه ها بارور خواهد شد .
3- در عبارت ( فرشتگان سرودهای صلح و شادی انسان را برای چوپانان خواندند) منظور از کلمات مشخّص شده چیست ؟
سرودهای صلح و شادی : استعاره از پیام وحی
چوپانان : استعاره از پیامبران
4- زیتون ، نماد چیست و نشانه کدام کشور است ؟
نماد صلح و آرامش و دوستی و پایداری و نشانه ی کشور فلسطین است .
5- مقصود از ( نرون مرد، امّا رم نمرده است ) و ( با چشم هایش می جنگد ) چیست ؟
ظلم و ستم پا بر جا نمی ماند ، مردم با شناخت و آگاهی ، هر چند دست خالی مقاومت خواهند کرد و ظلم را از بین خواهند برد .
آورده اند که ...
آورده اند که : مجازاً حکایت کرده اند که
روزی حضرت روح الله می گذشت ابلهی با وی دچار شد و از حضرت عیسی سخنی پرسید ؛ بر سبیل تلطّف جوابش باز داد و آن شخص مسلّم نداشت ، آغاز عربده و سفاهت نهاد . چندان که او نفرین می کرد ، عیسی تحسین می نمود ... .
روح الله : حضرت عیسی
دچار شد : روبرو شد
سبیل : راه
تلطّف : مهربانی و نرمی
مسلّم نداشت : قانع نشد ، قبول نکرد ، نپذیرفت
عربده : داد و فریاد
سفاهت : بی خردی ، کم عقلی و نادانی
عزیزی بدان جا رسید ؛ گفت : ( ای روح الله ، چرا زبون این ناکس شده ای و هر چند او قهر می کند ، تو لطف می فرمایی و با آن که او جور و جفا پیش می برد ، تو مهر و وفا بیش می نمایی )
زبون : پست و حقیر
قهر می کند : نسبت به تو خشم می گیرد و تندی می کند .
جور : ستم
جفا : ستم
جور و جفا : مترادف
عیسی گفت : ( ای رفیق ، موافق کلّ اناءٍ یترشّح بما فیه ، از کوزه همان برون تراود که در اوست ؛ از او آن صفت می زاید و از من این صورت می آید من از وی در غضب نمی شوم و او از من صاحب ادب می شود .
مهر و وفا : مترادف
جور و جفا ، مهر و وفا : تضاد
موافق کلّ اناءٍ یترشّح بما فیه : تضمین
از کوزه همان برون تراود که در اوست : از هر ظرفی همان چیزی که در آن است تراوش می کند .
تراورد : تراوش می کند .
از کوزه همان برون تراود که در اوست : تمثیل
تضمین جمله ی عربی که قولی معروف است .
از من این صورت می آید : از من این شیوه ی رفتار برمی آید .
غضب : خشم و قهر ، عصبانی و خشمگین
من از سخن او جاهل نمی گردم و او از خلق و خوی من عاقل می گردد .)
جاهل نمی گردم : نادان نمی گردم .
« اخلاق محسنی »
حفظ کنیم
آن قصر که جمشید در او جام گرفت آهو بچّه کرد و روبه آرام گرفت
بیت تلمیح دارد به داستان جمشید
جام گرفت : کنایه از به عیش و شادی پرداختن
آهو و روبه : مراعات نظیر
مصرع دوم : کنایه از این که به ویرانه تبدیل شد .( روباه و آهو در خرابه زندگی می کنند .)
بیت اشاره دارد به پوچ بودن دنیا و زود گذر بودن آن
معنی : قصر و کاخی که جمشید به عیش و نوش و شادی می پرداخت . مخروبه ای گشت که حیوانات در آن جای گرفتند و عبرتی است برای بی اعتباری جهان و زود گذر بودن و زوال و نابودی آدمی .
بهرام که گور می گرفتی همه عمر دیدی که چگونه گور بهرام گرفت
گور در مصرع اوّل : گور خر
گور در مصرع دوم : قبر
گور در مصرع اوّل با گور در مصرع دوم : جناس تام
بیت اشاره دارد به بی اعتباری جهان و زوال قدرتمندان
معنی : بهرام شاه که عاشق صید گورخر بود و سرانجام خود گرفتار گور( قبر) گردید .
برخیز و مخور غم جهان گذران بنشین و دمی به شادمانی گذران
برخیز : مجازاً آگاه باش ، هوشیار باش
گذران در مصرع اوّل : صفت فاعلی
گذران در مصرع دوم : فعل امر
برخیز و بنشین : تضاد
این بیت اشاره دارد به غنیمت شمردن فرصت و خوش باشی
معنی کل : آگاه باش که غم و اندوه زمانه را به دل نگیری و گردش ایّام را بر وفق مراد بگذرانی .
در طبع جهان اگر وفایی بودی نوبت به تو خود نیامدی از دگران
درطبع جهان اگر وفایی بودی : تشخیص
بیت حسن تعلیل دارد
طبع : طبیعت ، سرشت
معنی : اگر در جهان وفایی وجود داشت نوبت به تو نمی رسید ( این که عمر برای هر کسی زمانی خاص دارد ، نشانه ی بی وفایی است .)
آنان که محیط فضل و آداب شدند در جمع کمال شمع اصحاب شدند
محیطِ فضل و آداب : اضافه ی تشبیهی
جمع و شمع : جناس ناقص اختلافی
شمع اصحاب : استعاره از انسان های اصیل و ادیب
محیط : اقیانوس ، احاطه کننده
این بیت اشاره دارد به ناپایداری دنیا برای بزرگان علم و ادب
معنی : کسانی که در علم و دانش و فضل تبحّر یافتند و برای یاران چون شمعی روشن گر بودند .
ره زین شب تاریک نبردند برون گفتند فسانه ای و در خواب شدند
ره نبردند : کنایه از راهی نیافتند
شب تاریک : استعاره از دنیا
خواب شدند : کنایه از مردن
فسانه ای : مجازاً قصه ی عمر
معنی : در مورد راز خلقت نکته هایی گفتند ولی هیچ کدام نتوانستند به چگونگی این راز پی ببرند ( هیچ دانا و فاضل عاقلی نتوانست به چگونگی راز خلقت پی برد .)