هم اندیشی ادبیات فارسی دبیرستان دکتر حسابی( رضا رشیدی)

تبادل نظر در مورد درس ادبیات پارسی دبیرستان

هم اندیشی ادبیات فارسی دبیرستان دکتر حسابی( رضا رشیدی)

تبادل نظر در مورد درس ادبیات پارسی دبیرستان

پاسخ خودآزمایی زبان و ادبیات فارسی (1) پیش دانشگاهی

باسمه تعالی

پاسخ خودآزمایی زبان و ادبیات فارسی (1) پیش دانشگاهی


درس اول نی نامه

1-     جدایی : جدایی روح از عالم معنا

نی : انسان  آگاه به حقایق عالم معنا یا خود مولوی

نیستان : عالم معنا

2- بیت چهارم

3-     هم سخنی با همگان

4-     نابودی

5-     پرده ی اول : نغمه و آهنگ    پرده ی دوم : حجاب و مانع

6-     عشق ، معشوق (خداوند)

7-     زیرا روح نیایش در تاروپود آن نهفته است.


درس دوم مناجات نامه

1-    الف نروم جز به همان ره که توام راه ، نمایی = تنها آن راهی را خواهم پیمود که تو آن را به من نشان می دهی                          ب- نروم جز به همان ره که توام راهنمایی = تنها راهی را خواهم پیمود که تو راهنمای من هستی 

2- بیت 6 همه بیشی تو بکاهی همه کمی تو فزایی .

3- مضامین اخلاقی ، عرفانی و تربیتی یا حاوی نیایش های لطیف و زیبا ، لبریز از معارف و آموزش های اخلاقی و اجتماعی است .

4- رحیم ، عظیم ، کریم ، حکیم ، بخشنده ، ستارالعیوب ، علام الغیوب .

درس چهارم کاوه آهنگر

1-     ستایش داد پیشگی و تاکید بر دادگری

2-     هردو انقلاب مردمی و ضد شاهان ستمگر بوده است

3-     چون به خدا ناسپاس و دچار غرور شد و گفت من خدا هستم .

4-     خوهای اهریمنی و بیداد و منش خبیث .

5-     نفوذ به خورشخانه ی دربار و نجات دادن یکی از دونفری که قرار بود هر روز کشته شود.

6-     حضرت ابراهیم (ع)

7-     ضحاک

8-     ضرب المثل جای سوزن انداختن نبود

9-    شاهنامه ، سرگذشت ملتی است در طول اعصار و نشان دهنده ی مردمی است که برای آزادگی و شرافت و فضیلت جنگیدند و نشان دهنده ی فرهنگ و اندیشه و آرزوی آن هاست .

درس پنجم ، گذر سیاوش از آتش

1-     زمینه ی داستانی : ماجرای سیاوش و گذر او از آتش ، شکل کامل داستانی دارد.

زمینه ی قهرمانی : سیاوش از نظر نیروی مادی و معنوی ممتاز است و در برابر خودخواهی و کام خواهی سودابه ایستادگی
 می کند.

زمینه ی قومی و ملی :کلیه ی آداب و رسوم اعتقادات بیان شده در داستان مثل کافور به کفن زدن در هنگام عبور از آتش

زمینه ی خرق عادت : گذر سیاوش از آتش .

2-    او سوار بر اسب می شود ، لباس سفید به تن می کند و بر آن کافور می پاشد ، کلاهخود طلایی بر سر می گذارد ، خندان و با دلی پر امید به سوی آتش می رود.

3-     اندوهگین شدن و گریستن بر حال او

4-     همی خاک نعلش برآمد به ماه ، زمین گشت روشن تر از آسمان ، توگفتی شب آمد به روز

5-     با شنیدن این سخنان تهمت آمیز ، آتش دوزخ برایم آسان گشت .

6-     اگر پاک باشم خدا مرا نجات می دهد.

7-    کیکاووس دستور می دهد که او را دار بزنند ، درباریان او میانجیگری می کنند و سیاوش او را می بخشد ولی چون دست از توطئه و دسیسه بر نمی دارد سرانجام بعد از مرگ سیاوش ، چون رستم سودابه را مقصر می داند به کاخ او رفته ، او را
دو نیم می کند.

8-     فردی جاه طلب ، خودخواه و ستمگر

درس ششم دریای کران ناپدید

1-     چون در همه زمان ها انسان ها عواطف و احساسات دارند و آن ها را در قالب شعر غنایی بیان می کنند.

2-     با بیت سوم و چهارم

3-     غلبه و قدرت عشق                   یا             فرار از دام عشق ممکن نیست.

4-     عشق او باز مرا به بند آورد (گرفتارکرد)      کوشش بسیار سودمند نشد.

5-     کز کشیدن تنگ تر گردد کمند

6-     بیت چهارم

درس هفتم ، من این همه نیستم

1-     فروتنی و تواضع

2-     خواست عملاٌ ثابت کند که القاب ، نشان دهنده ی چیزی نیست ، بلکه القاب خوب و بد همه لفظ است و بیانگر حقیقت وجودی انسان نمی باشد.

3-     هیچ کدام

4-     من مصداق این تعریف و ستایش ها نیستم / هیچ یک از این لقب ها، حقیقت مرا نشان نمی دهد.

5-     بازرفتند : بازگشتند /  بشوریدند : اعتراض کردند /  بیرون گرفت : بیرون آورد /  آواز داد: صدا زد ، گفت

6-     اقامت : ماندن ، جای گزیدن                                   اقامه : برپاداشتن ، به جا آوردن

مصاحبت : هم نشین شدن                                       مصاحبه : گفت وگو با رجل سیاسی ، علمی و ادبی ، گفت وگو با مردم

ارادت : میل قلبی به کسی یا چیزی داشتن                اراده : خواستن ، میل ، قصد و آهنگ

حدی خوان

    1 - در غل و زنجیر زیر آفتاب ، کنار خیمه انداخته

    2- بلی ، زیرا بعد از اتفاقی که رخ داد و حرفش را ثابت کرد ، غلام را آزاد نمود

    3- خیر

    4- مهمان نوازی

    5- الف : کاربرد فراوان افعال پیشوندی که در زبان امروز کمتر یافت می شود مانند : فراز رسیدم ، فرو گرفتند

      ب: آوردن ((مر)) و ((را))  با هم مثل : مراکرام ضیف را

       ج- آوردن حرف اضافه ((اندر )) به جای ((در))

       د: آوردن ((همی)) به جای ((می)) ماضی استمراری مثل همی رفت

        ر: آوردن کلمات به شکل قدیم مثل ((اشتر )) به جای شتر

                                           در گذشته (دستور دادن ، امر کردن ، انجام دادن )

   6- فرمودن 

                                      در امروز (گفتن)

افعال و صیغه ها و مشتقات رایج آن عبارتند از : فرمود ، فرمودند ، بفرمایید ، فرمایش و فرموده

7-     تاثیر شعر و موسیقی بر حیوانات


درس هشتم مناظره خسرو با فرهاد

1-     شناخت شخصیت و هدف فرهاد و منصرف کردن او از عشق شیرین

2-     عاشقی سرسخت و پاکباخته و فروتن که با تمام وجود به معشوق عشق می ورزید و در عشق صادق بود.

3-     بیت 12 بگفت آشفته از مه دور بهتر

4-     بگفتا گر خرامی در سرایش (چه می کنی ؟) بگفت (اگر در سرایش بخرامم ) اندازم این سر زیر پایش

5-     محکم ، قاطع ، صادق   در ظاهر آشفته،  در باطن منطق عشق بر او حاکم بود.

6-     یاد نکردن از او

7-    سر


درس نهم  اکسیر عشق

1-     از خود بیخود شدم ، خودم را فراموش کردم

2-     آرام

3-     بیت 6


درس دهم دولت یار

1-    زیرا وحدت موضوع دارد . یعنی ، تماماً اظهار شادی از پایان یافتن مشکلات اجتماعی و فردی است و دراین غزل شادی حافظ در نابودی حکومت ستم پیشه مشاهده می شود . بنابراین ، مضمونی که حلقه های غزل را بهم پیوند می دهد اوضاع اجتماعی عصر حافظ است .

2-     بلی ، زیرا در آن به کنایه از اوضاع و احوال زمانه سخن می گوید.

3-     کلمات متضاد : شب و روز ، بهار و خزان ، خار و گل

مضمون متضاد :  ناز و تنعم خزان (دوره ی حکومت امیر پیر حسین ) و قدم باد بهار(دوره ی حکومت ابواسحاق...)

     در پرده ی غیب بودن صبح امید (دوره ی حکومت پیر حسین برون آمدن صبح امید (دوره ی حکومت ابواسحاق ) 

                                     پریشانی شب های دراز وغم دل (دوره حکومت پیرحسین ) سایه ی گیسوی نگار  (دوره ی حکومت ابواسحاق)

4- الف : گیسو ، پریشانی ، دراز / شب و سایه / شب و گیسو

     ب : بیت دوم

5- فعل «آخر شد» در پایان همه ی ابیات، به معنی « به پایان رسید» است به جز بیت ششم که در معنی «به پایان رسیده باشد» است.

6- بیت دوم و سوم ناز فرمودن خزان شوکت خار 

7- در این بیت اگر چه حافظ از پایان یافتن رنج ها احساس رضایت می کند ، در مصرع اول از بی توجهی و کم لطفی دیگران نسبت به خود نیز گله و شکایت می کند.

درس یازدهم اشارت صبح

1-     شوق (شعله ی آتش در مقایسه با شوق من همانند طفل نی سوار است )

2-     شرر ، غبار ، خمار ، خنده و آینه دار

3-     بیت دوم

4-     عمر کوتاه و زندگی زودگذر ، ناپایدار بودن لذات این دنیا

5-     غرقه ، محیط ، کنار و آب

6-     ناپایداری عمر ، بی اعتباری دنیای مادی

7-     چون مقام های دنیوی موقتی هستندونهایتاً برای شخص چیزی جزننگ وبی آبرویی به جای نمی گذارد.

8-     آگاهی های انسان

درس عیب جو و مجنون

1-     عیب جو ظاهر بین بود و به زیبایی های ظاهری توجه داشت امّا نگاه  مجنون عاشقانه بود و به زیبایی های باطنی و واقعی معشوق توجه داشت.

2-     اگر انسان به چیزی علاقمند باشد عیب آن را نمی بیند و آن را زیبا می بیند

یا انسان عاشق و حقیقت بین فقط زیبایی ها را می بیند.

3-    مولانا لیلی را زیبا می داند ولی نه زیبای زیبا رویان و او را به زشتی نکوهش نمی کند. وحشی بافقی لیلی را کاملاً
زشت می داند.

4-     علامت نکره ، چون ی در قصوری علامت نکره است بهتر است ی در حوری را هم نکره بگیریم .


درس دوازدهم سپیده آشنا

1-     چندشناک ، وهمناک ، شداید  استخوان سوز ، نگاه وحشتناک غارها

2-     توصیف ماه و حرکت آن در شب بر فراز سرزمین ماتم زده ی کربلا در بند چهارم .

3-     دیشب ، شب عاشورا / امشب : شب شام غریبان

4-     اگر دین ندارید لااقل در دنیا آزاد مرد باشید .

5-    زیرا نویسنده به کمک احساس و تخیل شاعرانه ی خود به توصیف ابعاد مختلف ، قیام کربلا و اندیشه های جاری در آن پرداخته است ودر آن توصیفات زیبایی وجود دارد که بیانگر عواطف انسانی است .

قلب مادر

1-     بیت آخر

2-     عشق لطیف مادری و بیان احساسات او درباره فرزندش

3-     چون خالی ازهرنوع عاطفه ای است وبه مادر بی احترامی کرده وبه خاطر هوس دست به قتل او می زند.

4-     در هر دو از عشق مادر وعواطف وی سخن رفته و در هر دو شاعر به نکریم وی پرداخته امّا شعرِ مادر شهریار عاطفی تر و فرزند در آن سپاسگزار است.

درس سیزدهم کیش مهر

1-     سرمستی و از خود بیخود شدن

2-     بیت سوم

3-     قطرات باران

4-     زیرا آینده نیز همانند گذشته گذرا و ناپایدار است .

5-     بیت : به خون خود آغشته و رفته اند               چه گل های رنگین به جوبارها

6-     حلاج

رنج بی حساب

1-     این قدر نگویید من ، بگویید مکتب من

2-     نقص و کمال / عیب و جمال / خویش و غیر

درس چهاردهم

1-     غم اول: اندوه  دنیایی / غم دوم ، غم عشق

2-     شاعر ، زخم وارد شده بر سینه ی مبارز را مثل مدال افتخار می داند که بر سینه ی فردی زده باشند.

درس پانزدهم

1-     پرگو (آکنده گوش ، ژاژخای ) کم گوی (سرافراز ، کم آواز ، تامل کننده در جواب ، دارای سخنان مروارید مانند )

2-     مشک ، کوه

3-     بیت ششم : نشاید بریدن نینداخته

4-     بیت دهم : حذر کن ز نادان ده مرده گوی              چو دانا یکی گوی و پرورده گوی

با بیت یازدهم نیز ارتباط دارد

5- انسان پر گو، سخن دیگران را نمی شنود و از نصایح دیگران محروم می ماند.

6- اخلاقی

7- شعرهای تعلیمی در قدیم غالباً مشتمل بر سرودهای اخلاقی ، دینی و عارفانه بود ولی از انقلاب مشروطه به بعد مسائل سیاسی اجتماعی و روانشناسی نیز به حوزه ی شعر تعلیمی وارد شد.

درس شانزدهم ذکر حسین بن منصور

1- الف- وقایع عجیبی که مخصوص او بود             ب- حکم و فتوای جنید لازم است         ج- اعتراض کردند

2 مردم عادی حقایق را درک نمی کنندنه تایید شان به دردمی خوردونه تکذیبشان بنابراین ، اصل ، قبول الهی است . او اظهار نظرهای مردم را در این زمینه بی تاثیر می داند و کار حلاج را یکسره به خدا وا می گذارد.

3- جنید به هنگام صدور فتوا، لباس علمای دینی را پوشید.

4- برای این که بتواند فتوا بدهد چون او می خواست خود را در مقام صوفی تبرئه کند و بر اساس شخصیت فقاهتی و شیخی خود فتوا بدهد به همین دلیل لباس صوفیان را از تن بیرون می آورد و لباس مشایخ را می پوشد.

5-  چون شبلی هم درد حلاج بود و معنای اناالحق را می فهمید اما در موافقت با مردم از روی آگاهی به سوی او گِل می اندازد به همین دلیل حلاج از او گله می کند.

6- زیرا منکران حلاج به علت استواری در دین و بر اساس توحید با او مخالفت می کردند و چون او را مشرک  می دانستند می خواستند با کشتن او ، اصل شرک را از بین ببرند در حالی که مریدان فقط به حلاج خوش گمان بودند.

7- زیور و زینت بخش مردان خدا ، خون و شهادت آنان است .

8- واقعات غرایب / کارهای عجایب

درس (مست و هشیار )

1-     فسادهای اجتماعی

2-     رشوه گیری و فساد حاکم بر قوه ی قضائیه

3-    بحث بر سر کم یا زیاد خوردن شراب نیست بلکه نفس عمل مهم است یعنی شراب خوردن حرام است چه کم باشد،
 چه زیاد .


پاسخ خودآزمایی زبان و ادبیات فارسی (2) پیش دانشگاهی


خود آزمایی درس هفدهم  (گویی بط سفید ...)

1-     اسب سیاه : ابرهای تیره / لؤلؤتر: قطره های باران

2-    ابر بزرگ و سیاه در حال حرکت را به اسب سیاه قوی هیکلی تشبیه کرده است که در حال تاختن است و قطره های باران همچون مروارید از سم آن فرو می ریزد .

3-     مشک سیاه استعاره از سیاهی درون لاله / در ثمین استعاره از قطره های باران است .

4-    چون سبزه ها بسیار گسترده وکوتاه هستند به خیمه ی لشکریان چین که فراوان هستند تشبیه شده اند و لاله ها که  بلند و تک تک هستند  به خرگه یا سراپرده ی بزرگ پادشاه تشبیه شده است

       یا مقام و موفقیت لاله به علت بلندی بیشتر از سبزه است که کوتاه است.

5-     مُسمّط

6-     گویی بط سفید : تخیلی / مست و هشیار :  نمادین /  راه بی نهایت:  نمادین / شب کویر : تخیلی ، نمادین ، واقعی / سپیده آشنا : تخیلی و واقعی

7-     وقتی که فقط به اطلاعات و آموخته ها تکیه نکند و به تجربه های عاطفی و ارتباط با دنیای بیرون بپردازد.

خودآزمایی درس دماوند

1-     سیم استعاره از برف های روی قله / کمر بند آهنی : قسمت میانی کوه که از سنگ و به رنگ قهوه ای است.

2-     بلندی کوه

3-    چون معتقد است دماوند خشم خود را نشان نمی دهد، بنابراین آن را به قلب افسرده که نشانه ی پژمردگی است، تشبیه
می نماید.

4-     تا چشم بشر روی او را نبیند (بیت به انزوا و گوشه گیری روشنفکران اشاره دارد)

5-     ورم استعاره از برآمدگی قله ی کوه / کافور استعاره از برف

6-     خفقان و سانسور (نبودن آزادی کلامی و قلمی )

7-     شاعر (بهار )

8-     دماوند نماد ومظهر انسان های انقلابی یا روشنفکران آگاه به مسائل جامعه ، اما خاموش

9-     تا وارهی از دم ستوران / وین مردم نحس دیو مانند،

با شیر سپهر بسته پیمان

با اختر سعد کرده پیوند

یا : چون گشت زمین زجور گردون

چو نین خفه و خموش و آوند

بنواخت زخشم بر فلک مشت

آن مشت تویی تو ای دماوند

خود آزمایی درس نوزدهم (توصیف کویمات و...)

1-    موقعیت طبیعی و تاریخی و جغرافیایی شهرها ، سبک معماری ، مردم شناسی از جهت آداب و رسوم اعتقادات ، محصولات کشاورزی ، پیشه و معیشت مردم

2-     توصیف واقعی

3-     به سمت جنوب / از سه طرف به دریا محدود می شود (شبه جزیره )

4-     در اطراف شهر طرابلس هیچ منزل و آبادی وجود ندارد بجز دوسه کاروان سرا و توقف گاه



5-     مشهد به معنای محل شهادت و محل حضور است . چون در کاروان سرا ، مردم حضور می یابند ، در نثر ناصر خسرو به عنوان مشهد تلقی شده است.

6-     نثر ساده و روان / ایجاز / جابه جایی دستوری واژه ها / آوردن دو حرف اضافه برای یک متمم / آوردن جمع الجمع

7-     آدینه ،  معادل فارسی جمعه، آدینه است. آدینه یعنی آیینه و نماز آدینه یعنی نماز آیینی.

8-     خندق

9-     نایژه (نای + ژه )= نی کوچک = لوله کوچک


خودآزمایی درس نوزدهم ( شب کویر)

1-     بی باک ، صبور ، قهرمان ، شجاع

2-     درخت بید

3-     خیال

4-    نخلستان خاموش و پر مهتاب / کشور سبز آرزوها / چشمه ی مواج و زلال نوازش ها / سرزمین آزادی و نجات / جایگاه بودن و زیستن / آغوش خوشبختی / نزهتگه ارواح پاک / میعادگاه انسان های خوب.

5-     حضرت علی (ع) ، درد دل کردن حضرت علی (ع) با چاه از تنهایی و سفاهت مردم

6-     عطر الهام / چشمه ی نوازش / آغوش خوشبختی / دامان حریر الهه ی عشق / قندیل زیبای پروین و ...

7-    

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو

یادم از کشته ی خویش آمد و هنگام درو ((حافظ))

ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت

با من راه نشین باده ی مستانه زدند ((حافظ))

8-     مهتاب

9-     دیدگاه روستاییان را دیدگاهی معنوی و دیدگاه شهریان را دیدگاهی مادی می داند.

10- عبارت «شب ها به مهتاب روشن است یا به قطره های درشت و تابناک باران ستاره ، مصابیح آسمان » تلمیح به آیه ی ذکر شده در خودآزمایی دارد.در عبارت فوق مصابیح استعاره از ستارگان است.


خودآزمایی درس بیست (اورازان )

1-    کولی ها فقط تابستان ها پیدایشان می شود. چند تا خر دارند و دو برابر آن سگ . سیاه چادر خود را که علم کردند ، کوره ی کوچکی هم بر پا می کنند . زن هاشان به خوشه چینی و در یوزگی و مردها به آهنگری

2-     غرور به خصوصی دارند و افسانه های به خصوصی (دارند)

زن هاشان به خوشه چینی و در یوزگی (می روند) و مردها به آهنگری (می روند)

3-     اهالی ، آن را (آب ریزان) معنی می کنند و به معنای دیگر آن را افرازان هم گفته اند.

4-    مصالح ساختمان ها (خشت ، تیر ، کاه گل ، چینه ، گل سفید) شکل و ساختار بناهای عمومی نحوه ی تزیین ساختمانها /اختلاف بناهای جدید و قدیم / تفاوت اتاق های زمستانی با تابستانی .


خودآزمایی درس بیست و یکم چند حکایت از اسرارالتوحید

1-     می خواست به طور غیر مستقیم شیخ بوعبدالله باکو را راهنمایی کند و به او بفهماند که جهنم جای مغروران و متکبران است .

2-     حکایت پاکبازی

3-     حکایت بهترین خلق

4-     خطی به وی فرو نتوان کشید

5-     حکایت انسان راستین

6-     نکته آموزی و عبرت آموختن به شیوه ی غیر مستقیم

7-     بهتر است که خودم را بدترین مردم بدانم

8-     فرو می راند ، فرو می شد ، فرو نتوان کشید ، در آمیزد ، در آمد ، فروآمد

9-     راست باز و پاک باز و امیر باش / با خویش رسید

10-  داستان خاکستر ریختن زنی از همدستان ابولهب بر سر پیامبر اکرم (ص)

درس بیست و یکم سیرت مولانا

1-     ساده ، شکیبا ، فروتن بود

2-     از پیش آمدهای خیر ، زیاد اظهار شادمانی نمی کرد و در حادثه ها هم به شکایت نمی پرداخت .

3-     انسان هر قدر تلاش کند هر چند به نتیجه نرسد عمل او بی فایده نخواهد بود.

4-    او دنیا را از ایشان دریغ نمی دارد بلکه ایشان را از دنیا دریغ می دارد یعنی نعمات دنیا را از خانواده اش دریغ نمی دارد ، بلکه آنها را از وابستگی به دنیا می رهاند.

5-     هجوم صلیبیان و حمله ی مغول

6-     ستیزه برای زنده ماندن

7-     بینش مندی را برتر می داند . چون عارفان شناختی را که از طریق دریافت قلبی باشد ، برتر می شمارند .

8-     وقتی نادانان در حق او بد زبانی می کردند بی ادبی آنان را تحمل می کرد .

9-     هر دو ، نمونه ی ساده زیستی و مخالفت با زورمندان و منادی یک حیات تازه برای تمام عالم بودند.

10-  نه آیا باید شکر کنی که باز تو را کبی و او مرکوب .

11-  دل کندن از تعلقات دنیایی و نعمت های آن جهانی (دوری از هرچیز غیر از خدا)

12- با نثری گیرا و تحقیقی و بیان شیوا ، شرح حال مولانا را به شیوه ای نو و ترکیبهای بدیع و با استفاده از طنزها و کنایه های زیبا در شکل داستان بیان کرده است .


درس بیست و دوم بارقه های شعر فارسی

1-     مردم با تمام وجود به خداوند ایمان داشتند و همه ی پیش آمدها را خواست خداوند می دانستند.

2-     در این قصه ها ، عالم افسانه ها پر رنگ ونگار و پران و نرم است .

3-     سعدی جمع کننده ی اضداد است ، مانند شرع و عرفان / عشق و زندگی عملی / شوریدگی و عقل هم برای جوانان هم برای پیران.

4-    این تنها ، خصوصیت کلام سعدی است که سخنش به سخن هم شبیه باشد و به هیچ کس شبیه نباشد ، در زبان فارسی احدی نتوانسته است مانند او حرف بزند و درعین حال نظیر حرف زدن او را هر روز در کوچه و بازار می شنویم .

5-     پیام بیت: اجتناب از روش و رفتارهای دور از شأن انسان

6-     نوعی ازحرکت است بین رفتن و دویدن    در این جا: از روی شوق و هیجان ، مارپیچ دویدن .

7-     به کمک وسعت دامنه ی کلام و عبارات و ابیات بعدی ، مفهوم متن را در می یابیم .

8-     نویسنده از روی کرامت نفس و تواضع از کاستی ها و ضعف های آغاز نویسندگی اش عذر می طلبد.


خودآزمایی درس بیست و دوم (افسانه عاشقی – تسلی خاطر)


1-    این فرقه یکی از سلسله های صوفیه ، از اتباع خواجه محمد نقشبند است ، طریقه ی نقشبندی در هند ، چین ، ترکستان ، ترکیه ، ایران ، در مناطق کردستان عراق ، پیروانی دارد. کتاب رشحات ، عین الحیات تالیف علی بن حسین واعظ کاشفی در مناقب مشایخ نقشبندیه و آداب طریقت ایشان است .

2-     به مناسبت زادگاهش جام و به خاطر ارادتی که به شیخ جام داشت .

3-     حذف

4-     حذف

5-     حذف

6-     هرکس از عشق بهره ای نبرده است ، زندگی حیوانی دارد

7-     حذف

8-     در مصراع اول در معنای حقیقی خود(حیوان بارکش ) به کار رفته است و در مصراع دوم منظور انسانهای بی خبر از عشق و احساس است .


خودآزمایی درس بیست و سوم (میرزا رضا کلهر )

1-    لباس راسته و بر روی لباس ، عبایی می پوشید . یک چشمش پیچیدگی کمی داشت . قدش متوسط بود ، باریش نوک دار قرمز ، سرش را تماماً می تراشید و تا از خانه بیرون نمی رفت لباس رو نمی پوشید در تابستان با پیراهن و زیر جامه بود . گاهی در حین مشق کردن پیراهن را می کند . در زمستان نیم تنه برک و پوستینی نیز علاوه می کرد .

2-     اگرچاپ نویسی های اونبود شایدشیوه ی خاص او در نستعلیق از بین می رفت در حالی که امروز شیوه ی میر عماد پیش افتاده است .

3-    نثر کتاب ساده ، روان ، صمیمی ، گیرا و جذاب است و جمله ها کوتاه و رسا می باشد توصیفات دقیق ، جزیی و زیبا است . اطلاعات وسیع ، کامل و با دقت زیاد نوشته شده است .

4-     توصیف شیوه مشق کردن میرزا

5-     پچ پچ / جیک جیک / قار قار / شر شر

6-     با یک حرکت قلم و بدون برداشتن آن کلمه را به طور کامل می نوشت .

7-     سر هم رفته : روی هم رفته ، کلاٌ / از کار در آوردن : کاری را به طور کامل انجام دادن / سروازدن : خودداری کردن ، سرباز زدن

8-     آزاد اندیش و منتقدی بود که بدون ترس ، از رفتار حکومت انتقاد می کرد و عقاید سیاسی خود را بی پرده اظهار می کرد.

9-    میرزا محمد حسین ذکاءالملک ، میرزا عباس خان قوام الدوله ، میرزا حسن خان مشیر الدوله ، کشیکچی باشی (عبد... خان )، ملک الخطاطین ، میرزا زین العابدین شریف قزوینی صدر الکتاب (سید محمود) مشیر الملک (میرزا حسن خان )

10-  نفس نکشیدن / نفس نفس زدن / بریده بریده نفس کشیدن.

11-  سخنان شیرین ، شب تلخ ، فریاد خشن ، صدای لطیف ، شعر گرم و ...

12-  تحریر در لغت به معنی نوشتن است . خط تحریری در اصطلاح خط ، نوشتن با دست است .


درس بیست و پنجم (قصه عینکم )

1-     عینک ، تعلیمی (عصا) ، کراوات

2-     راوی : نویسنده / زمان : نوجوانی نویسنده / مکان : شیراز

3-    آه ! او هرگز این صحنه را فراموش نمی کند . برای او لحظه ی عجیب و عظیمی بود که عینک به چشمش رسید ، ناگهان دنیا برایش تغییر کرد و همه چیز برایش عوض شد . با دقت عینک را از جعبه بیرون آورد و آن را به چشمش گذاشت . دسته ی سیمی عینک را به پشت گوش راستش گذاشت ، نخ قند را به گوش چپش برد و چند دور تاب داد و بست در این حال وضع او تماشایی بود قیافه ی یغورش ، صورت درشتش ، بینی گردن کش و عقابی اش هیچ کدام با عینک بادامی شیشه ی کوچک جور نبود.

4-     آن جایی که شخصیت داستان ، برای اولین بار عینک به چشمش می زند و دنیا در نظرش تغییر می کند.

5-     لحن عامیانه و محاوره ای ، توصیفات دقیق و جزء به جزء توجه به ریزه کاریها و زبان ساده و طنز گونه .

6-     الف : مقدار عمر (قد بنده نسبت به سنم دراز بود)   ب: صحنه ی نمایش (چشم را به سن دوختم .         ج: نوعی آفت گیاهی (مثل حاصل سن زده )

7-    مگه اینجا دسته ی هفت صندوقی آوردن ؟ (مگر این جا ، دسته ی هفت صندوقی آورده اند ) بیا شاهچراغ در دکون میز سلیمون (بیا شاهچراغ جلودر دکان میرزا سلیمان ) می خواستی زودتر بگی     (می خواستی زودتر بگویی )

8-     چشمی که بر آن عینک زده باشند / امروزه به چشمی که با میکروسکوپ و تلسکوپ نگاه می کند ، چشم مسلح می گویند.

آخرین درس

1-     اول شخص از زبان یک کودک دبستانی

2-     حفظ زبان ملی

3-     این اندیشه که آیا کبوترها نیز مجبور خواهند شد ، آوازشان را به زبان بیگانه بخوانند .

4-    احساس میهن دوستی ، دفاع از کشور و میهن ، کوشش برای آزادی میهن از اسارت دشمنان و مهم تر از همه اهمیت و ارزش قائل شدن به زبان ملی و حفظ آن .

5-     تکلیف دانش آموزان است (جنبه ذوقی دارد)

6-     هنگامی که در معرض هجوم بیگانگان قرار می گیرد و آزادی و حیثیت و ملیتش به خطر نابودی می افتد زیرا نابودی زبان ملی ، نابودی ملت است .

7-     این اندیشه که معلم آن ها را ترک می کند و دیگر او را نخواهند دید.

8-     هنگامی که برای کسی نقشه شومی کشیده باشند یا قصد آزار کسی را داشته باشند .


درس بیست و ششم (درآمدی بر ترجمه )

1-    از طریق ترجمه علوم مختلف ملل مشهور و آثار تمام علمای طراز اول قدیم از هندوستان گرفته تا اسکندریه و یونان در دسترس علمای اسلامی قرار گرفت .

2-     شاگردان ایرانی دارالفنون زیر نظر استادان اروپایی ، کتاب های درسی را در رشته های مختلف ترجمه کردند.

3-     1- تأثیر گذاری در ساخت شخصیت فرهنگی فرد و جامعه                      2- بیدار کردن مردم و آشنا گردانیدن آنان با دنیای تازه

3- غنی ساختن گنجینه ی  واژگان زبان فارسی                                        4- پویا تر کردن نثر و رواج ساده نویسی

5- رهانیدن شعر از حالت یک نواختی گذشته                                         6- جهت بخشی به کار نویسندگی و شاعری

7- آموختن روش های جدید تحقیق                                                        8- سبب رواج علوم و فنون جدید در ایران

4-     مناسب ترین شکل ترجمه ، آن است که هیچ بخشی از صورت و معنی از بین نرود.

5-    ترجمه ارتباطی (آزادیاروان) ترجمه ای است که در آن مترجم به گیرنده پیام (خواننده) توجه دارد و ساخت های نا آشنای قالب و محتوا را از زبان مبدا به زبان مقصد وارد نمی کند .

اما در ترجمه ی معنایی (تحت اللفظی و دقیق ) مترجم به نویسنده توجه دارد و سعی می کند ساخت های زبان مبدا را به زبان مقصد وارد کند . از این رو چنین ترجمه ای به سادگی قابل فهم نیست .

در واقع طرفداران ترجمه ی ارتباطی ، خواننده را اصل می دانند و طرفداران ترجمه ی معنایی بیشتر به نویسنده و اصل نوشته و پیام او توجه دارند .

6-     فعالیت دانش آموزی

7-     شاهنامه به زبان های عربی ، فرانسوی ، ایتالیایی / رباعیات خیام به زبان های انگلیسی و آلمانی / دیوان حافظ به زبان آلمانی ، عربی و ...


خودآزمایی درس بیست و هفتم (جهاد)

1-     هماهنگی کافران در باطل خویش و پراکندگی مسلمین در حق خود

2-    آنان هیچ یک ، خود را برای جهاد آماده نکردند و از خوارمایگی هرکس کار را به گردن دیگری انداخت تا آن که اگر در تابستان ایشان را فرا می خواند می گفتند هوا گرم است و اگر در زمستان فرمان جنگ   می داد می گفتند هوا سرد است و در پایان به ایشان خطاب می نماید  شما که از گرما و سرما چنین   می گریزید با شمشیر آخته کجا می ستیزید .

3-     کارها را به هم می ریزید و آشفته می کنید.

4-     حضرت علی (ع)

5-     مفعول

6-     خدا جامه ی خواری بر تن او پوشاند و فوج بلا بر سرش کشاند/ به خواری محکوم و از عدالت محروم

7-     اگر مرد مسلمانی از غم چنان حادثه ای (حمله ی مرد غامدی و غارت اموال مردم و مظلوم واقع شدن آنها )بمیرد مستحق ملامت نیست .

8-     تن در ندادن به جهاد و تقصیر و کار را به گردن یکدیگر انداختن

9-     به خدا سوگند با مردمی در آستانه ی خانه شان نکوشیدند جز که جامه ی خواری بر آنان پوشیدند.

خودآزمایی درس هجرت

1- الف- آبی که خضـــر حیــــات از او یافــت               در میکـــــده جـو که جــــام دارد

    ب -  فیض ازل به زور وزر ار آمدی به دست              آب خضر نصیبه ی اسکندر آمدی

2 همچنان که جرقه ای برای آتش زدن و سوختن شهر امپراتوران کافی است ، از گفته ی شورانگیز تو آنچنان آتشی بر دلم نشسته که سراپای مرا در تب و تاب افکنده است .

3- هیچ یک را نمی توان پنهان داشت .

4- پاسخ این سؤال ذوقی است . به عنوان نمونه در قطعه تقلید :

تو آن کشتی ای که مغرورانه ، باد در بادیان افکنده است تا سینه ی دریا را بشکافد و پای بر سر امواج نهد و من آن تخته پاره ام که بیخودانه سیلی خور اقیانوسم .

5- آتش است این بانگ نای و نیست باد                          هرکه این آتش ندارد نیست باد

      خرامان بشد سوی آب روان                                    چنان چون شده ، باز جوید روان

خود آزمایی درس (می تراود مهتاب )

1-     مهتاب ، شبتاب ، گل ، خار ، صبح ، سحر

2-     رنج و ناتوانی و ناکامی از نتیجه نگرفتن از تلاش

3-     اوضاع به هم ریخته و نابسامان اجتماع

4-     مسافری خسته و تنها و رنجور که در حال نگریستن به جامعه ی غفلت زده خویش است درعین حال در انتظار بیداری آنان است .

5-     نازک آرای تن ساق گلی / قوم به جان باخته / مانده پای آبله از راه دراز

6-     نگران با من استاده سحر / صبح می خواهد از من و...

7-     دست ساییدن کنایه از تلاش کردن / پای آبله ماندن کنایه از عاجز و ناتوان شدن


خودآزمایی درس بیست و نهم (خوان هشتم )

1-     شاهنامه

2-     شعر خود را متعهد، هدفدار، تصویرگر درد های انسان ولی دیگر سروده ها را غیر متعهد، بی هدف، شعر محض و صرفاً تخیّلی می داند.

3-     چاه را توصیف می کند که بی شرمی چاه مانند عمق و پهنایش باور نکردنی است.

4-    چاهی تاریک و ژرف و پهناور که از هر سو بر کف و دیواره هایش نیزه و خنجر کاشته بودند . چاه غدر ناجوانمردان و بی دردان و افراد پست ، چاهی که بی شرمی آن مانند عمق و پهنایش باور نکردنی بود ، چاهی غم انگیز و شگفت آور که به جای آب در آن زهر شمشیر و نیزه روان بود.

5-    لبخند رستم

6-     آتشین پیغام ، پاک آیین ، چاهسار گوش ، کوه کوهان ، تای بی همتا ، مرد مردستان و ...

7-    هنگامی که رستم برای نجات کیکاووس به مازندران رفت برای او هفت آفت بزرگ پیش آمد که همه را با قدرت و توانایی خود و توکل به یزدان از پیش برداشت .

خوان اول : رخش، شیر درنده ای را کشت                                     خوان دوم: غلبه تشنگی بر رستم

خوان سوم : اژدهایی را کشت                                                       خوان چهارم : کشته شدن زن جادوگر به دست رستم

خوان پنجم :جنگ با اولاد دیو                                                      خوان ششم : جنگ با ارژنگ دیو

خوان هفتم : جنگ با دیو سفید

                                                                                   

خودآزمایی درس سی ام (صدای پای آب )

1-     خدا به انسان از همه نزدیک تر است و پدیده های طبیعت ما را به سوی او راهنمایی می کند.

2-     چشم ها را باید شست ، جور دیگری باید دید .

3-     آب ، گل ، نور

4-     نمادین

5-     صبح ها وقتی خورشید در می آید متولد بشویم .

6-    پیشه ام نقاشی است / گاه گاهی قفسی می سازم با رنگ ، می فروشم به شما / تا به آواز شقایق که در آن زندانی است / دل تنهایی تان تازه شود / خوب می دانم حوض نقاشی من بی ماهی است .

7-     سر سوزن ، جانماز ، لای این شب بوها ، تکه نانی

8-     چارلی چاپلین ، کارگردان و بازیگر عصر جدید

9-     با توجه به تضاد بین کاج و شب بو از جهت بلندی و کوتاهی به حضور خداوند در همه جای طبیعت انسان دارد.

10-  من نمازم را وقتی می خوانم که اذانش را باد گفته باشد سر گلدسته ی سرو / من نمازم را پی تکبیره الاحرام علف می خوانم / پی قدقامت موج


خودآزمایی درس سی ام (شکوفه اشک )


1-     تضادهای فعلی ، تشبیهات و تشخیص ها  ، پیروی از مضمون واحد و یکدستی شعر

2-     خنده ی شمع ، دست شکوه ، چهره ی عمر ، روی بخت

3-     به سعادت رسیدن به هنگام پیری

4-     زیرا در رسیدن به جوانی علی رغم داشتن شتاب ناتوان بوده است.

5-     زیرا از تمام جهان ، تنها عشق و محبت معشوق را انتخاب کرده است .

6-     کشیدن به دو معناست 1-  تحمل کردن   2- حمل کردن

7-     بیت اول

درس سی ام (پیش از تو ... )

1-     مردم حقیقت را می دانستند ولی به خاطر ترسی که در جامعه حاکم بود، جرأت بازگویی آن را نداشتند.

2-     کویر ، خاک ، علف ، دریا

3-     ایرانِ قبل از انقلاب، جامعه نابه سامان وظلم زده

4-     نمادین

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد