هم اندیشی ادبیات فارسی دبیرستان دکتر حسابی( رضا رشیدی)

تبادل نظر در مورد درس ادبیات پارسی دبیرستان

هم اندیشی ادبیات فارسی دبیرستان دکتر حسابی( رضا رشیدی)

تبادل نظر در مورد درس ادبیات پارسی دبیرستان

عجب صبری خدا دارد!

اگر من جای او بودم .

همان یک لحظه اول .

که اول ظلم را می دیدم از مخلوق بی وجدان.

اگر من جای او بودم .

همان یک لحظه اول .

که اول ظلم را می دیدم از مخلوق بی وجدان.

جهان را با همه زیبایی وزشتی .

بروی یکدیگر ویرانه می کردم .

عجب صبری خدا دارد!

اگر من جای او بودم،

که در همسایه ی صدها گرسنه ، چندین بزمی گرم عیش ونوش می دیدم ،

نخستین نعره ی مستانه را خاموش آن دم.

برلب پیمانه می کردم .

عجب صبری خدا دارد!

اگر من جای او بودم،

که می دیدم یکی عریان ولرزان ، دیگری پوشیده ازصد جامه ی رنگین.

زمین وآسمان را.

واژگون مستانه می کردم.

عجب صبری خدا دارد!

اگر من جای او بودم.

نه طاعت می پذیرفتم.

نه گوش از بهراستغفاراین بیدادگرها تیزکرده.

پاره پاره در کف زاهد نمایان،

سبحه ی صد دانه می کردم.

عجب صبری خدا دارد!

اگر من جای او بودم،

برای خاطر تنها یکی مجنون صحرا گرد بی سامان.

هزاران لیلی نازآفرین را کو به کو.

آواره ودیوانه می کردم .

عجب صبری خدا دارد!

اگر من جای او بودم،

به گرد شمع سوزان دل عشاق سر گردان،

سراپای وجود بی وفا معشوق را.

پروانه می کردم.

عجب صبری خدا دارد!

اگر من جای او بودم.

به عرش کبریایی ، باهمه صبر خدایی .

تاکه می دیدم عزیز نابجایی ، نازبریک نارواگردیده خواری می فروشد.

گردش این چرخ را.

وارونه ! بی صبرانه می کردم .

 عجب صبری خدا دارد!

اگر من جای او بودم.

که می دیدم مشوش عارف وعامی ، زبرق.

فتنه این علم عالم سوز مردم کش.

بجز اندیشه عشق و وفا ، معدوم هر فکری.

در این دنیای پر افسانه می کردم .

عجب صبری خدا دارد!

اگر من جای او بودم.،

همین بهترکه اوخودبرجای خود بنشسته وتاب تماشای زشتکاریهای این مخلوق. را دارد.

وگرنه من بجای اوچو بودم.

یک نفس کی عادلانه سازشی.

با جاهل وفرزانه می کردم .

عجب صبری خدا دارد! عجب صبری خدا دارد!

                                                                      معینی کرمانشاهی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد