هم اندیشی ادبیات فارسی دبیرستان دکتر حسابی( رضا رشیدی)

تبادل نظر در مورد درس ادبیات پارسی دبیرستان

هم اندیشی ادبیات فارسی دبیرستان دکتر حسابی( رضا رشیدی)

تبادل نظر در مورد درس ادبیات پارسی دبیرستان

پارادوکس‌های ادبیات فارسی دوم دبیرستان

نخست آن سیه روز برگشته بخت           برافراخت بازو چو شاخ درخت

(ترکیب سیه روز بودن)

پارادوکس‌های ادبیات فارسی دوم:

نخست آن سیه روز برگشته بخت           برافراخت بازو چو شاخ درخت

(ترکیب سیه روز بودن)

اگر چشمم احیاناً تو چشمش می‌افتاد با همان زبان بی زبانی نگاه، حقش را کف دستش می‌گذاشتم.

(ترکیب زبان بی زبانی)

غرش باد آوازهای خاموشی را افسار گسیخته کرده بود

(ترکیب آوازهای خاموش)

ترس و وحشت به او جرئت و جسارت بخشید

(عبارت ترس و وحشت جرئت و جسارت بخشیدن)

ناتانائیل، آرزو مکن خدا را در جایی جز همه جا بیابی

(عبارت‌ جایی جز همه جا)

سرانجام این طور نیز می‌گوییم که او در همه جا هست، هر جا و نایافتنی است

(عبارت در هر جا بودن و نایافتنی بودن)

هنگام تنگ‌دستی در عیش و کوش و مستی       کان کیمیای هستی قارون کند گدا را

(عبارت فقیر و تنگ‌دست بودن و در عین حال به عیش و خوشی پرداختن)

خوبان پارسی گو بخشندگان عمرند       ساقی بده بشارت زندان پارسا را

(ترکیب رند پارسا)

ور امروز اندرین منزل تو را جانی زیان آمد          زهی سرمایه و سودا که فردا زآن زیان بینی

(عبارت از زیان سود دیدن)

پیدای پنهان) (ترکیب پیدای پنهان)

جهانی شبیه به بهشت که در آن کوشیده شده است تا «ناپیدا کران» در «محدود» جای گیرد)

(عبارت جای گرفتن ناپیدا کران در محدود)

از چهرة تکیده‌اش بدبختی و سیه روزی می‌بارید(

 (ترکیب سیه روز)

بر بساطی که بساطی نیست

(عبارت بساط بی بساطی)

باغ بی برگی / روز و شب تنهاست / با سکوت پاک نمناکش

(ترکیب باغ بی برگی)

جامه‌اش شولای عریانی است

(ترکیب شولای عریانی)

باغ بی برگی که می‌گوید که زیبا نیست

(ترکیب باغ بی برگی)

باغ بی برگی خنده‌اش خونی است اشک آمیز)

(ترکیب باغ بی برگی)

جیب‌هایم پر از خالی است)

(عبارت پر از خالی بودن)

از تهی سرشار / جویبار لحظه‌ها جاری است

(عبارت تهی از سرشار بودن)

از خلاف آمد عادت بطلب کام که من          کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم

(عبارت از پریشانی کسب جمعیت و آسودگی کردن)

دولت فقر خدایا به من ارزانی دار              کاین کرامت سبب حشمت و تمکین من است

(ترکیب دولت فقر)

ای سرو پای بسته به آزادگی مناز               آزاده من که از همه عالم بریده‌ام

(عبارت پای بست بودن سرو و در عین حال به آزادگی نازیدن)

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد