1) آگاه باش که سخن تازه بگویی تا هر دو جهان تازه و باطراوت شود/ سخنی که از حدّ جهان مادّی فراتر رود و حدّ و اندازه ای نداشته باشد.
سخن تازه
1) آگاه باش که سخن تازه بگویی تا هر دو جهان تازه و باطراوت شود/ سخنی که از حدّ جهان مادّی فراتر رود و حدّ و اندازه ای نداشته باشد.
2) کسی که از دم عیسایی تو زنده و باطراوت نشود، بدبخت است/ چنین کسی یا دچار رنگ (زرق و برق و فریب) می شود یا دچار آوازه (شهرت طلبی).
3) هر کس به تو متوسّل شود، به زودی به گنج دست خواهد یافت (به همه چیز دسترسی می یابد)/ به ویژه که تو او را بپذیری و محرم خود کنی.
4) آب و خاک (عناصر سازنده ی وجود انسان) از کجا می دانستند روزی گوهر گوینده (نفس ناطقه ی انسان) و غمزه ی غمّازه (نشان دهنده ی رازهای الهی) می شوند.
5) اگر لطف و عنایت تو نباشد، کسی شاداب و مؤفّق نخواهد شد/ و اگر کسی بدون لطف و عنایت تو به شادابی و مؤفّقیّت برسد، آن شادابی و مؤفّقیّت، فریب و غیر واقعی و ناپایدار است.
6) وقتی شتر حضرت صالح از دل کوه بیرون آمد، من یقین پیدا کردم/ که کوه در پی مژده ی تو به شتر تندرو تبدیل می شود (عشق الهی موجب تحرّک همه ی پدیده ها می شود).
7) رازهای الهی را پنهان کن و خاموش باش اگر چه خاموشی تلخ و دشوار است/ آن چه که درون خود پنهان کـرده ای و تـو را رنج می دهـد، دوباره تـو را زنـده و شاداب خواهـد کرد (راز عشق با وجـود دردآوری، درمان بخش است).
خوب بود و اما می خواستم بدونم که برای امتحان نهایی همین کافی است
سلام . سپاس که به ما سر زدی متوجه منظور شمانیستم