• با آنکه در خلال تاریخ از اشخاص و جایها و وقایع مختلف سخن میرود که در عین پیوستگی مستقل مینماید
(عبارت در عین پیوستگی مستقل نمودن)
ادبیات فارسی سوم تجربی و ریاضی
• با آنکه در خلال تاریخ از اشخاص و جایها و وقایع مختلف سخن میرود که در عین پیوستگی مستقل مینماید
(عبارت در عین پیوستگی مستقل نمودن)
• آبشار موج فرو خفتهای از خشم تو
(ترکیب موج فرو خفته)
• خدا به انسان میگوید: / شفایت میدهم / از این رو که آسیبت میرسانم
(عبارت آسیب رسانیدن برای شفا دادن)
• دوستت دارم از این رو که مکافاتت میکنم
(عبارت مکافات دادن به خاطر دوست داشتن)
• خوش است اندوهِ تنهایی کشیدن اگر باشد امید باز دیدن
(عبارت خوش بودن اندوه)
• آن که شد هم بی خبر هم بی اثر از میان جمله او دارد خبر
(عبارت خبردار بودن انسان بی خبر)
• راز نهان دار و خمش، ور خمشی تلخ بود آن چه جگر سوزه بود باز جگر سازه شود
(عبارت جگر سوز بودن چیزی و در عین حال جگر ساز بودن آن)
• جایی که در آن، آنچه ثابت است و همواره لایتغیر و همیشه پایدار، تنها تغییر است و ناپایداری
(عبارت ثابت و پایدار بودن تغییر)
• عاقبت از خامی خود سوخته رهروی کبک نیاموخته
(عبارت از خامی خود سوخته بودن)
• مردی تذرو کشته را پرواز داده اسلام را در خامشی آواز داده
(عبارت پرواز دادن تذرو کشته) و (عبارت در خاموشی آواز دادن)
• کنار نام تو لنگر گرفت کشتی عشق بیا که یاد تو آرامشی است طوفانی
(عبارت طوفان بودن آرامش)
• به پاس یک دل ابری دو چشم بارانی پر است خلوتم از یک حضور نورانی
(عبارت پر بودن خلوت)
• کسی که وسعت او در جهان نمیگنجد به خانة دل من آمده ست مهمانی
(عبارت در خانة دل گنجیدن کسی که در جهان نمیگنجد)
• بشکن دل بینوای ما را ای عشق این ساز، شکستهاش خوش آهنگتر است
(عبارت خوش آهنگتر بودن ساز شکسته)
• این کوه آشنای صمیمی دارد و این تنهایی رفیق مصاحب
(عبارت رفیق داشتن تنهایی)
• همیشه به این کوه بی صدا میآمد تا آن صدا را بشنود
(عبارت شنیدن صدا از کوه بی صدا)
• چشم دل باز کن که جان بینی آنچه نادیدنی است آن بینی
(عبارت دیدن آن چه نادیدنی است)
• خون شهیدان را ز آب اولیتر است این خطا از صد صواب اولیتر است
(عبارت از صد صواب اولیتر بودن خطا)
ممنون از ته دل از شما تشکر میکنم که دلسوزانه زحمت میکشید