هم اندیشی ادبیات فارسی دبیرستان دکتر حسابی( رضا رشیدی)

تبادل نظر در مورد درس ادبیات پارسی دبیرستان

هم اندیشی ادبیات فارسی دبیرستان دکتر حسابی( رضا رشیدی)

تبادل نظر در مورد درس ادبیات پارسی دبیرستان

موازنه و ترصیع

ترصیع و موازنه

کلمه ی "ترصیع" در لغت به معنی "جواهر نشاندن" است، همانطور که مثلاً تاج جواهر نشان را تاج مرصع گویند یا به قلمدان و عصای خاتم کاری شده "ترصیع" می گویند. اما "ترصیع" در اصطلاح بدیع آن است که در قرینه های نظم یا نثر، هر لفظی با قرینه خود در وزن و حروف روی مطابق باشند. این صنعت در حقیقت نوعی از سجع متوازی است.
در قرآن مجید هم نمونه هایی از "ترصیع" دیده می شود:
ان الابرار لفی نعیم و ان الفجار لفی جحیم. ان الینا ایابهم ثم ان علینا حسابهم.
ترصیع هم در نظم و هم در نثر دیده می شود:
شام رفته و بام خفته، سال از عد بیرون و مال از حد افزون، همه را تلف کرده و اسف برده
ای منور به تو نجوم جلال                  وی مقرر به تو رسوم کمال بوستانی است صدر تو، زنعیم                آسمانی است قدر تو، زجلال در کرامت ترا نبوده نظیر                     در شهامت ترا نبوده همال تیره پیش فضایل تو نجوم                    خیره پیش شمایل تو شمال شرک را از تو منهدم ار کان                 ملک را از تو منتظم احوال

موازنه" نوعی از سجع متوازن است که فقط مربوط به قافیه در شعر یا آخر جمله در نثر نباشد.

"
موازنه" یعنی از اول تا آخر مطلب (نظم یا نثر) کلماتی را بیاورند که هر کدام با قرینه ی خود در "وزن" یکی باشند و در حرف "رَوی" (حروف هم وزن آخر دو کلمه)، متفاوت باشند.
نمونه ای از موازنه در نثر:

فلان را کرم بی شمار است و هنر بی حساب، دارای عزمی است متین و طبعی کریم.
نمونه ای از موازنه در شعر:

در بعضی از موارد ممکن است دو بیت متوالی را قرینه یکدیگر قرار داده و صنعت "موازنه" را استفاده کنند.مانند: آنکه مال خزاین گیتی                    نیست با جود دست او بسیار و آنکه کشف سرایر گردون           نیست در پیش طبع او دشوار

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد