گفتاری در واج شناسی
واج کوچک ترین واحد صوتی زبان است که معنایی ندارد اما تفاوت معنایی ایجاد می کند . مثلا / م/ در «مرد» واج است زیرا اگر / س/ را جانشین آن کنیم معنای واژه تغییر می کند :«سرد»
واج در زبان فارسی دو نوع است : 1- صامت 2- مصوت
صامت : به آن دسته از واج ها که در ادای آن ها جریان هوا پس از عبور از تارآواها در نقطه ای از حفره ی دهان در فاصله ی میان گلو و لب ها با مانعی برخورد کرده و در برابر آن سدی ایجاد شود یا با فشار از تنگنایی بگذرد و یا مسیر حرکتش تغییر کند و به عبارت دیگر وضعیت حفره ی دهان و اندام های گفتار پس از عبور هوای بازدم از حنجره و قبل از خروج آن از لب ها تغییر یابد و در نتیجه آوای تازه ای بدان افزوده گردد صامت یا همخوان(consonant) گویند .در زبان فارسی 23 صامت وجود دارد .
واجگاه به دستگاه تولید واج ها گفته می شود که شامل لب ها دندان ها لثه کام و نای و ... است .
مصوت : واجی که در حنجره به کمک لرزش تار آواها ایجاد شود اگر در گذار خود از اندام ها ی گویایی به مانعی برنخورد که در نتیجه ی آن آوای تازه ای بدان افزوده شود و وضعیت حفره ی دهان از هنگامی که هوای بازدم با تارآواها برخورد می کند تا خروج آن از دهان به یک شکل حفظ شود واکه یا مصوت (vowel) گویند . در زبان فارسی 6 مصوت وجود دارد .
مصوت ها بر دو نوع اند :
1- کوتاه : ـَـــــــــِـــــــــُــ
2- بلند : ا – ی – و
دستگاه صامت ها را در جدولی تنظیم می کنند . صامتها در سه ردیف افقی و هشت ستون عمودی قرار می گیرند به اضافه ی یک ردیف بیرون از دستگاه به ترتیب جدول 1 از راست به چپ :
جدول 1 :
| لبی | لب و دندانی | زبانی دندانی | صفیری | تفشی | مرکب | کامی | نرمکامی |
بی واک | پ | ف | ت | س | ش | چ | ک | خ |
واکدار | ب | و | د | ز | ژ | ج | گ | غ |
غنه | م |
| ن |
|
|
|
|
|
بیرون از دستگاه :
لرزان | کناری | دمشی | نیم مصوت | چاکنایی |
ر | ل | ه | ی | ء |
ساختمان هجا در زبان فارسی
واج به تنهایی در زبان به کار نمی رود و همیشه در هجا نمود پیدا می کند . هر هجا از ترکیب یک یا چند صامت و تنها یک مصوت تشکیل می شود . از این رو در شمارش هجاها تعداد مصوت ها را می توان اساس قرار دا د. به عبارت دیگر به تعداد مصوت های هر واژه هجا وجود دارد . ساختمان هجا در زبان فارسی به شرح زیر است :
1. صامت + مصوت کوتاه : مثل ِ نه ، به ،تو
2. صامت + مصوت بلند : مثل ِ سا ، سی ، سو
3. صامت +مصوت کوتاه + صامت : تل ، دل، گل
4. صامت +مصوت بلند+ صامت : مار،مور،میر
5. صامت + مصوت کوتاه+ صامت +صامت: گشت،کشت،کشت
6. صامت + مصوت بلند + صامت +صامت: باخت ،بیخت،دوخت
اگر حرف «c» را نماد صامت و حرف «v» را نماد مصوت قرار دهیم ؛ساختمان هجا در زبان فارسی در این فرمول خلاصه می شود : cv(cc) . کمانک نشانه ی اختیاری بودن است .
در چیدمان واج ها بر اساس این الگو نظمی نهفته است که سبب تمایز زبان فارسی با زبان های دیگر است :
1. هر هجا تنها با یک صامت شروع می شود .
2. مصوت همیشه دومین واج هر هجا است.
3. هر هجا تنها یک مصوت دارد .
4. در پایان هر هجا (بعد از مصوت) از صفر تا دو صامت می آید .
پس در کلماتی مانند ایران ، اردک ،امام و ... قبل از مصوت یک صامت همزه وجود دارد .
نظم واج ها در زبان انگلیسی با زبان فارسی متفاوت است و بدین صورت نمادینه می شود:
(((c(c(c )))v((((c(c(c(c )))) .
بر این اساس در زبان انگلیسی :
1. در آغاز هر هجا از صفر تا سه صامت می آید . مثل «strong»
2. در پایان هجا از صفر تا چهار صامت می آید. مثل « strenghs»
3. هجا ممکن است با یک مصوت شروع و به آن نیز ختم شود. مثل «a»
واج در نوشتار با حرف نمایش داده می شود . بعضی واج ها تنها با یک حرف نشان داده می شوند .مثل واج /ب/ که تنها با حرف «ب» نوشته می شود .
بعضی واج ها با چند حرف نشان داده می شوند :
1- واج / ز/ با حرفهای «ز»،« ض» ،«ذ» و« ظ»
2- واج /س/ با حرف های «س»،«ث»و «ص»
3- واج /ه/ با حرف های «ه» و «ح»
4- واج /ء/ با حرف های «ا» و «ع»
5- واج / ت/ با حرف های « ت »و «ط »
6- واج / غ / با حرف های « غ » و « ق »
بعضی واج ها را در خط عربی در بیشتر کلمات با هیچ حرفی نمی توان نمایش داد و باید از نشانه های حرکتی استفاده کرد :
1- مصوت کوتاه ـَ : سر( س + ـَ + ر )
2- مصوت کوتاه ـِ : سر( س + ـِ + ر )
3- مصوت کوتاه ـُ : سر( س + ـَ + ر )
بعضی حرف ها نیز نمودار چند واج مختلف هستند :
الف) حرف «و» نشان دهنده ی سه واج است:
1- واج صامت /و/در واژه هایی مثل «وجدان» . این واج نمی تواند دومین واج یک هجا باشد .
2- واج مصوت بلند /و/ در واژه هایی مثل «نور» . این واج حتما ً دومین واج یک هجا است .
3- واج مصوت کوتاه /و/ در واژه هایی مثل «چو» . این واج نیز حتما ً دومین واج یک هجا است .
ب)حرف «ی» نشان دهنده ی این واج است:
1- واج صامت /ی/ در واژه هایی مثل «یار». این واج نمی تواند دومین واج یک هجا باشد .
2- واج مصوت /ی/ در واژه هایی مثل « تیر» . این واج حتما ً دومین واج یک هجا است .
پ) حرف «ه» نشان دهنده واج های زیر است :
1- واج صامت/ه/ در واژ هایی مثل «ماه» . این واج نمی تواند دومین واج یک هجا باشد .
2- واج مصوت /ه/ در واژ هایی مثل «سه» . این واج حتما ً دومین واج یک هجا است .
3- واج مصوت /ه/ در واژ هایی مثل «نه» . این واج حتما ً دومین واج یک هجا است .
درس اول ادبیات 2 متوسطه همراه معنی و جواب خود آزمایی
همای رحمت
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ما سوا فکندی همه سایه ی هما را
علی : شبه جمله ، منادا
هما : نماد سعادت ، مرغ سعادت ، پرنده ای از راسته ی شکاریان که در قدیم آن موجب سعادت می دانستند .
همای رحمت : اضافه تشبیهی ، رحمت و بخشش خدا را به این پرنده تشبیه شده ، استعاره از حضرت علی (ع)
تو چه آیتی خدا را
آیت : نشانه
را : برای ، نشانه ی متممی
که : زیرا که ، که تعلیل ، علّت را بیان می کند
ماسوا : ما سوی الله : همه چیز به غیر از خدا ، همه ی مخلوقات ، کائنات
را : مفعولی
مصراع دوم تلمیح دارد به این که هرگاه پادشاهی جانشینی نداشت هما را به پرواز درمیآورند . آن گاه که این پرنده فرود می آمد بر سر هر کس که می نشست پادشاه می شد .
معنی : علی ای مرغ سعادت تو نشانههایی از خدا داری زیرا که سایه ی خوشبختی و رحمت الهی را برسر همه ی موجودات عالم افکندهای و آیت و مظهر رحمت پروردگاری .
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
دل : شبه جمله ، منادا
در رخ کسی دیدن : یعنی به چیزی توجّه کردن
را : مفعولی
خداشناسی به کمال نخواهد رسید مگر از طریق علی(ع)
معنی : شاعر خطاب به دل که کانون معرفت و شناخت است میگوید اگر خدا را میشناسی پس به چهره ی ملکوتی علی بنگر تا جلوه گاه حق تعالی را ببینی سوگند به خدا من به وسیله و به واسطه ی او که حجّت حق است خدای نادیده را شناختم .
مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ به شرار قهر سوزد همه جان ما سوا را
مگر : امید است ، ان شاء الله ، خدا کند که
سحاب رحمت : اضافه تشبیهی ، استعاره از وجود پر فیض و برکت حضرت علی (ع)
ارنه : مخفّف اگر نه
شرار قهر : اضافه ی تشبیهی ، شعلههای آتش عذاب
را : مفعولی
برشفاعت حضرت علی در روز قیامت از تمامی پیروان خود دلالت دارد .
معنی : اگر لطف علی نباشد قهر دوزخ همه را خواهد سوزاند .
برو ای گدای مسکین در خانه ی علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
تلمیح دارد : آیه ی 5 سوره ی مائده « انَّما ولیّکم الله و رسوله وَ الّذین آمنوا الّذین یقیمون الصّلوة و یؤتون الزّکوة و هم راکعون »
نگین پادشاهی : مقصود بخشش فراوان
در خانه ی کسی را زدن : کنایه از کمک خواستن از کسی
کرم : لطف
را : به ، نشانه ی متممی
معنی : ای گدای بیچاره برو و در خانه علی را بزن و از علی کمک بخواه زیرا که او از روی لطف و بخشش بسیار، فراوان میبخشد .
به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا ؟
استفهام انکاری ( سؤالی که جوابش منفی باشد)
تلمیح به داستان ضربت خوردن حضرت علی (ع) به دست ابن ملجم مرادی دارد .
پسر منظور امام حسن (ع) است .
قاتل : ابن ملجم مرادی
مدارا : به مهربانی رفتار کردن
معنی : به غیر از حضرت علی (ع) چه کسی به پسرش می گوید که با قاتل من وقتی اسیر توست با ملایمت و مهربانی صحبت کن ؟
به جز از علی که آرد پسری ابوالعجایب که علم کند به عالم شهدای کربلا را؟
تلمیح دارد به حادثه ی کربلا
ابوالعجایب : صاحب شگفتی ها ، کسی که کارهای شگفت انگیز می کند ، منظور امام حسین(ع)
ابو : پدر ، صاحب
العجایب : جمع عجیبه ، شگفتی ها
استفهام انکاری
واج آرایی مصوّت / ا /
را : مفعولی
عَلم کردن : برپا کردن ، کنایه از مشهورکردن ، به نام و شهرت رسانیدن ، در معرض دید همگان قرار دادن ، زیرا علم به معنای پرچم و نشانه است
عَلم و عالم : جناس ناقص افزایشی
معنی : به جز علی(ع) چه کسی میتواند پسری به دنیا آورد که واقعه ی کربلا را به وجود آورد .
چو به دوست عهد بندد ز میان پاک بازان چو علی که میتواند که به سر برد وفا را؟
تلمیح به شب هجرت حضرت رسول اکرم (ص) که حضرت علی (ع) به جای ایشان خوابیدند و اوج وفای به عهد را نمایان ساخت .
استفهام انکاری
معنی : وقتی با خدا عهد و پیمان میبندد در میان عاشقان خدا ، مانند علی (ع) چه کسی میتواند پای بند به عهد و پیمان خود باشد .
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت متحیّرم چه نامم شه ملک لافتی را ؟
مبالغه ی شاعرانه در بیان عظمت و شخصیّت و کمالات فراوان حضرت علی (ع) است که او را در مرتبه ای برتر از صالحان و دیگر بندگان خدا قرار داده و گرنه حضرت علی (ع) هم از لحاظ جسمانی بشر است ( عجز شاعر در توصیف حضرت علی (ع) دارد . (
تلمیح دارد به داستان غزوه ی احد
شه ملک لافتی : شاه سرزمین فتح نشدنی اشاره به خبری درباره بزرگواری و دلاوری امیرمؤمنان که در غزوه ی احد در فضای آسمان پیچیده شده بود .
معنی : نه خدا و نه انسان می توانمش نامید ، در تعجّبم که چه اسمی بر پادشاه جنگ آوری و شجاعت بگذارم .
تلمیح دارد به جمله : لافتی الّا علی و لاسیف الا ذوالفقار
به دو چشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت که ز کوی او غباری به من آرتوتیا را
چشم و توتیا : مراعات نظیر
چشم خون فشان : کنایه از گریان بودن
هله : آگاه باش ، صوت تنبیه ( : کلمه ای که برای آگاه کردن به کار می رود . )
نسیم رحمت : اضافه ی تشبیهی ، رحمت خداوند را به نسیم تشبیه شده است ، مورد خطاب واقع شده ( تشخیص )
آر و را : جناس ناقص قلب
را : برای ، نشانه ی متممی
غبار کوی او : مشبّه
توتیا : مشبّهٌ به
معنی : با دو چشمم که از فشار گریه خون می گرید ای باد رحمت و بخشش از کوچه او گرد و غبار کفشش را بیاورد تا سرمه ی ( خاکی که مایه بصیرت می شود ) چشمم کنم .
به امید آن که شاید برسد به خاک پایت چه پیام ها سپردم همه سوز دل صبا را
صبا : باد خنک و لطیفی که از شمال شرق می وزد ، نماد پیام رسانی است .
را : به ، نشانه ی متممی
معنی : به این آرزو هستم که شاید حرفهایم به خاک پایت برسد به همین جهت چه پیامهایی را از سوز دل به باد صبحگاهی دادم تا به تو برسد .
چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را
واج آرایی مصوّت / ا / دارد .
را : مفعولی
معنی : ای علی چون تو گرداننده ی قضا ( تغییر دهنده ی پیشامدهای ناگوار ) هستی به حقّ دعای بیچارگان پیشامدهای بد را از ما دور گردان .
چه زنم چو نای هر دم ز نوای شوق تو دم که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را
دم اوّل : لحظه ، درمعنی نفس با نای و نوا و بنوازد ایهام تناسب دارد .
دم دوم : نفس
دم و دم : جناس تام
نوای شوق : صدایی که از سر شوق و علاقه برمی آید .
دم زدن : کنایه از سخن گفتن
نوا : صدا
لسان غیب : لقب حافظ
را : مفعولی
نای ، دم ( دوم ) ، بنوازد ، نوا : مراعات نظیر
معنی : چه ناله ای مانند نی هر لحظه و هر دم از اشتیاقی که به او دارم سر دهم که حافظ شیرازی نوای عشق را خوشتر سر میدهد .
همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی به پیام آشنایی بنوازد آشنا را
تضمین شعر حافظ
تضمین : آوردن آیه ، حدیث ، مصراع و یا ...از دیگری را در اثنای کلام تضمین گویند . تضمین با ایجاد تنوّع سبب لذّت خواننده می شود و پدید آورنده ی ایجاز در کلام است و آگاهی شاعر را از موضوعات مختلف نشان می دهد . هر قدر تضمین طبیعی تر باشد ( به بافت کلام بخورد ) هنری تر است .
مصراع دوم : واج آرایی مصوّت / ا /
پیام آشنا : در شعر شهریار پیام عشق و محبّت آمیز علی(ع) از جانب خداوند ، آشنا : شهریار ؛ پیام آشنا : در شعر حافظ : خداوند و آشنا : حافظ
نسیم صبحگاهی به پیام آشنایی بنوازد این نوا را : تشخیص
معنی : هر شب در این امید هستم که نسیم صبحگاهی پیام عشق و محبّت آمیز علی (ع) را از جانب خدا برای من بیاورد و دل من را نوازش دهد .
زنوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهریارا
مرغ یا حق : استعاره از عارفان و شب نشینان
دل شب : اضافه ی استعاری ، تشخیص
ا : نشانه ی ندا
بیت تخلّص است چون نام شاعر در آن آمده است .
معنی : صدای مرغ یا حق ( عارف ) را بشنو که در نیمههای دل شب غم دلش را به خدایش میگوید . چقدر خوب و خوش است ای شهریار که غم دل را برای خدا بگویی .
! بیاموزیم ( 1 )
1- مهر او بلانشینان را کشتی نوح است.
2- نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت متحیّرم چه نامم شه ملک لا فتی را
در نمونه 1به داستان حضرت نوح و در نمونه 2 به حدیث« لافتی الاعلی لاسیف الا ذوالفقار» اشاره شده است . به این نوع استفاده از آیات ، احادیث ، داستان ها و وقایع تاریخی در ضمن شعر یا نوشته تلمیح می گویند .
چند نمونه دیگر تلمیح :
آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه ی کار به نام من دیوانه زدند
اشاره به آیه : « انا عرضنا الامانة علی السماوات و الارض والجبال فاًبین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الا نسان انه کان ظلوماً جهولاً .»
چنین گفت پیغمبر راستگوی ز گهواره تا گور دانش بجوی
اشاره به حدیث : اطلبوا العلم من المهد الى اللحد .
( لازم به تذکر است چون در این بیت عیناً حدیث معنی شده است تلمیح نیست بلکه اقتباس است . )
تلمیح در لغت به معنی به گوشه ی چشم اشاره کردن است ، در اصطلاح ادبی آوردن کلمه یا کلماتی در شعر یا نثر است که آن کلمه یا کلماتی اشاره به داستان ، قصّه ، آیه و ... به گونه ای که شاعر یا نویسنده قصد تعریف آن را ندارد خواننده یا شنونده با شنیدن شعر یا متن به یاد آن داستان ، قصّه ، آیه و... می افتد ؛ تلمیح سبب می شود تا مفهوم و معنی مورد نظر شاعر یا نویسنده را بهتر درک کنیم .
خود آزمایی صفحه ی 5
1- یک نمونه سجع در مناجات خواجه عبدالله بیابید .
بکاست و نخواست
2- در عبارت « بر کشته های ما جز باران رحمت خود مبار» مقصود از « کشته ها » چیست؟
استعاره از اعمال ما
3- بیت پنجم شعر همای رحمت به چه موضوعی اشاره دارد؟
رفتار حضرت علی (ع) با ابن ملجم و نهایت جوانمردی حضرت علی (ع) که به فرزندش سفارش می کرد با اسیرت حتّی اگر قاتل من باشد با ملایمت رفتار کن .
4- شاعر در کدام بیت ناتوانی خویش را از وصف حضرت علی (ع) بیان کنید ؟
بیت 8 : نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت / متحیّرم چه نامم شه ملک لافتی را !
5- در بیت سیزدهم مقصود از پیام آشنا و آشنا چیست ؟
پیام آشنا در شعر حافظ یعنی خدا در شعر شهریار یعنی پیام عشق و محبّت آمیز علی (ع) از جانب خدا . آشنا در شعر حافظ خود حافظ و در شعر شهریار خود شهریار است .
به نام آنکه جان را فکرت آموخت
دانش آموزان عزیز سلام بر آنیم که با کمک و هم اندیشی شما در سال تحصیلی جدید گام مثبتی در جهت تدریس و تفهیم درس زبان و ادبیات فارسی دوره ی متوسطه برداریم امید است یاریمان فرمایید.
آنان که آفتاب را به دیگران ارزانی میدارند خود نمیتوانند از آن بیبهره باشند.
به امید هم اندیشی مثبت جهت پیشبرد درس زبان و ادبیان فارسی در این دبیرستان.
با تشکر رشیدی