درس سوم
آموختیم که حماسه دو گونه است : طبیعی و مصنوعی یکی از حماسه های مصنوعی و سنّتی حمله ی حیدری از باذل مشهدی ( م . 1124 ) است . شاعر در این منظومه به شرح زندگی و جنگ های پیامبر (ص) و علی (ع) تا شهادت آن حضرت در محراب مسجد کوفه پرداخته است . قسمتی از این منظومه را که توصیف نبرد حضرت علی(ع) با عمرو بن عبدود است می خوانیم شاعر تحت تأثیر حماسه های ملّی این حماسه ی دینی را با دخل و تصرّف در اصل موضوع و آرایش صحنه ی نبرد به شیوه ی شاهنامه سروده است .
حمله ی حیدری
دلیران میدان گشوده نظر که بر کینه اوّل که بندد کمر
دلیران : پهلوانان
نظر : مجازاً چشم
گشوده نظر : کنایه است از چشم انتظار بودن
که : نهاد ، ضمیر پرسشی
کینه : دشمنی
بندد کمر : کنایه است از آماده شدن برای انجام کاری ، همّت کردن ، اقدام کردن
معنی : پهلوانان همه منتظر بودند که دشمنی نبرد را چه کسی آغاز می کند .
که ناگاه عمرو آن سپهر نبرد برانگیخت ابرش برافشاند گرد
عَمرو : عَمر: و عُمَر هر دو اسم خاص هستند در عربی برای این که شکل مکتوب آن ها با هم اشتباه نشود به اوّلی یک حرف « و » اضافه می کنند امّا این « و » تلفظ نمی شود .
عمرو به سپهرنبرد تشبیه شده
سپهرنبرد : عمروی که در شکوه و عظمت مثل آسمان است
ابرش : اسبی که اعضای او خال خالی باشد ( در این جا مطلق اسب منظور است. )
برافشاند : کنایه است از سریع رفتن اسب
این بیت : ازنظرشکوه شخصی اغراق دارد
معنی : که ناگهان عمرو که در جنگاوری مثل آسمان و به ابهّت آسمان بود اسبش را به حرکت آورد و به میدان آمد و همه جا را پر از گرد و غبار کرد .
چو آن آهنین کوه آمد به دشت همه رزمگه کوه فولاد گشت
چو : وقتی که ، حرف ربط وابستگی
آهنین کوه : استعاره است از کوه
دشت و گشت : جناس ناقص اختلافی
آهنین کوه : استعاره از عمرو ، کسی که مانند کوه آهنین استوار است .
معنی : وقتی که عمرو با هیکل درشت و پوشیده از لباس جنگی وارد میدان شد ، گویی که کوه فولادی میدان جنگ را در بر گرفته است .
بیامد به دشت و نفس کرد راست پس آن گه باستاد هم رزم خواست
نفس کرد راست : نفسی تازه کرد
هم رزم : حریف ، هم نبرد
معنی : آمد به میدان جنگ و لحظه ای ایستاد و نفسی تازه کرد ، بعد ایستاد و حریف خواست .
حبیب خدای جهان آفرین نگه کرد بر روی مردان دین
حبیب : دوست ، استعاره از پیامبر
نگه کرد بر روی مردان دین : به سپاه خود نگاه کرد
معنی : دوست خدای آفریننده ی جهان ( پیامبر ) بر روی سپاهیان خود نگه کرد .
همه برده سر در گریبان فرو نشد هیچ کس را هوس ، رزم او
هیچ کس را هوس : هوس هیچ کس ، « را » فکّ اضافه
هوس : میل
این بیت : ترس و شرمندگی سپاه اسلام را نشان می دهد .
معنی : همه از ترس عمرو سر خجالت فرو برده بودند ، از شرمندگی و ترس هیچ کس تمایل به هم نبرد و هم رزم شدن با او را نشان نداد .
به جز بازوی دین و شیر خدا که شد طالب رزم آن اژدها
بازوی دین : استعاره از حضرت علی (ع) ، اضافه ی استعاری
شیر خدا : استعاره از حضرت علی (ع)
طالب : خواهان
اژدها : استعاره از عمرو
معنی : به جز حضرت علی (ع) ، که بین جمع فقط او تمایل به هم نبردی یعنی جنگ باعمرو را داشت .
بر مصطفی بهر رخصت دوید از او خواست دستوری امّا ندید
بر : پیش ، نزد
بهر : برای
بر و بهر : جناس ناقص افزایشی
دستوری : رخصت ، اجازه
دستوری ندید : اجازه نداد ، مصلحت ندید
معنی : حضرت علی (ع) برای اجازه گرفتن از حضرت رسول اکرم (ص) با شتاب به سمت ایشان رفت ولی پیامبر صلاح ندیدند که اجازه دهند .
عمرو برای دوم مبارزه می طلبد . پیامبر از لشکر می پرسد که چه کسی حاضر است با عمر بجنگد ؟ لیکن جز حضرت علی (ع) کسی اعلام آمادگی نمی کند پیامبر (ص) به علی هشدار می دهد که عمرو است . علی (ع) جواب می دهد : من هم علی ابن ابی طالب و پس از گفتگوی بسیار ، از پیامبر (ص) اجازه ی نبرد می گیرد . در میدان نبرد عمرو با جنگ با علی امتناع می کند ؛ با این بهانه که نمی خواهم به دست من کشته شوی . امّا علی (ع) در پاسخ می گوید : ریختن خون تو برای من از مُلک روی زمین بهتر است . عمرو این بار خشمگینانه از اسب پایین می آید و :
لشکر : مجازاً لشکریان
امتناع می کند : سرباز زدن
ریختن خون تو : کنایه از کشتن تو
مُلک : فرمانروایی
به سوی هژبر ژیان کرد رو به پیشش برآمد شه جنگ جو
هژبر: شیر ، استعاره از حضرت علی (ع)
ژیان : خشمگین ، درّنده
کرد رو : کنایه از حرکت کرد
برآمد : ظاهر شد
شه جنگ جو : استعاره است از حضرت علی (ع)
معنی : عمرو به حضرت علی (ع) آن شیر خشمگین رو کرد و حضرت علی (ع) در مقابلش ظاهر شد .
دوید ند از کین دل سوی هم در صلح بستند بر روی هم
سوی و روی : جناس ناقص اختلافی
معنی : با دلی پر از دشمنی به سوی هم تاختند و جای صلح و آشتی نگذاشتند .
فلک باخت از سهم آن جنگ رنگ بود سهمگین جنگ شیر و پلنگ
فلک : آسمان
سهم : ترس ، بیم ، هراس ، هول ، تیر ، تیری که در قرعه کشی به کار برند ، نصیب ، بهره
سهم در معنای تیر با جنگ ایهام تناسب دارد .
فلک باخت از سهم آن جنگ رنگ : تشخیص
سهمگین : ترس آور ، مهیب ، خوفناک
شیر و پلنگ : مراعات نظیر
جنگ و رنگ : جناس ناقص اختلافی
این بیت حسن تعلیل دارد .
رنگ باختن : کنایه است از ترسیدن
واج آرایی صامت / گ /
معنی : جنگ آن قدرسهمگین است که آسمان رنگ باخته است ، حق هم دارد چون جنگ شیر و پلنگ خیلی ترسناک است .
نخست آن سیه روز و برگشته بخت برافراخت بازو چو شاخ درخت
سیه روز : بدبخت
بازو به شاخه ی درخت تشبیه است .
معنی : نخست عمرو بدبخت و تیره روز ، دست خود را مانند شاخه ی درخت برای کشیدن شمشیر بالا برد .
سپر برسرآورد ، شیر اله عَلم کرد شمشیر آن اژدها
شیراله : استعاره است از حضرت علی (ع)
اژدها : استعاره است از عمرو
معنی : حضرت علی (ع) سپرش را بالا آورد و مانع قرارداد ، عمرو دوباره شمشیرش را بالا آورد .
بیفشرد چون کوه پا بر زمین بخایید دندان به دندان کین
پا بر زمین فشردن : کنایه از استقامت ورزیدن
حضرت علی (ع) به کوه تشیبه شده است .
خاییدن : جویدن ، به دندان نرم کردن
دندان کین : کنایه است از نهایت خشم و غضب
معنی : حضرت علی (ع) مانند کوه با نهایت خشم مقاومت و استواری نشان داد .
چو ننِمود رخ شاهد آرزو به هم حمله کردند باز از دو سو
ننمود رخ شاهد آرزو : کنایه است از ناکامی
شاهد آرزوی : اضافه ی تشبیهی
شاهد : زیبا رو
معنی : وقتی هیچ کدام از این حمله نتیجه ای نگرفتند و به خواسته ی خود نرسیدند دوباره به هم حمله کردند .
نهادند آوردگاهی چنان که کم دیده باشد زمین و زمان
نهادند : پدید آوردند
آوردگاهی : میدان جنگ ، مجازاً جنگ و نبرد
زمین : مجازاً اهل زمین
زمان : مجازاً اهل زمان
زمین ، زمان : جناس ناقص اختلافی
معنی : چنان جنگی در میدان نبرد پدید آوردند ، که اهل زمین و زمان چنین میدانی را به خاطر ندارند .
ز بس گرد از آن رزمگه بردمید تن هر دو شد از نظر ناپدید
بردمید : طلوع کرد ، مجازاً بلند شد
معنی : از بسیاری از گرد و خاک که بر اثر ضربات و درگیری در میدان جنگ ایجاد شده بود هر دو پهلوان از نظر ناپدید گشتند .
زره لخت لخت و قبا چاک چاک سرو روی مردان پر از گرد و غبار گشت
لخت لخت : پاره پاره
سرو روی : مجازاً بدن ، مراعات نظیر
معنی : لباس آن ها در اثر ضربات درگیری پاره پاره شده بود و سر و صورتشان پر از گرد و خاک شده بود .
چنین آن دو ماهر در آب ضرب زهم رد نمودند هفتاد حرب
حرب : جنگ ، مجازاً وسیله جنگی
ضرب و حرب : جناس ناقص اختلافی
معنی : آن دو جنگجو آن چنان در آداب شمشیر زنی مهارت داشتند ، که بسیاری از ضربات سلاح های جنگی را از خود دفع کردند و به سلامت رستند .
شجاع غضنفر وصیّ نبی نهنگ یم قدرت حق ، علی
غضنفر : شیر ، استعاره از حضرت علی (ع)
نبی : پیامبر
یم : دریا
نهنگ یم قدرت حق : اضافه ی تشبیهی قدرت حق را به دریایی تشبیه کرده است که نهنگ آن حضرت علی (ع) است .
نهنگ ، یم : مراعات نظیر
معنی : شیر شجاع ، جانشین پیامبر و نهنگ دریای حق ، حضرت علی (ع)
چنان دید بر روی دشمن ز خشم که شد ساخته کارش از زهر چشم
خشم وچشم : جناس ناقص اختلافی
زهر چشم : نگاه تند ، اضافه ی استعاری
این بیت با بیت قبلی خود موقوف المعانی است .
معنی : چنان از روی خشم به چهره ی دشمن نگاه کرد که عمرو از زهر چشم کارش ساخته شد .
برافراخت پس دست خیبر گشا پی سر بریدن بیفشرد پا
برافراخت : بلند کرد
خبیرگشا : تلمیح دارد به جنگ خیبر ، صفت برای دست
پی سر بریدن بیفشرد پا : برای کشتن عمرو همّت کرد یا اصرار ورزید
معنی : پس دست قدرتمند خود را بلند کرد ، خودش را برای جدا کردن سر از بدن عمرو آماده کرد و برای کشتن او همّت کرد .
به نام خدای جهان آفرین بینداخت شمشیر را شاه دین
شاه دین : استعاره از حضرت علی (ع)
بینداخت در این جا یعنی بزد
معنی : حضرت علی (ع) با نام خدای جهان آفرین شمشیر را زد .
چو شیر خدا راند بر خصم ، تیغ به سر کوفت شیطان دو دست دریغ
خصم : دشمن ( عمرو )
به سر کوفت دو دست دریغ : کنایه است از اظهار تأسّف و درماندگی کرد
سر و دست : مراعات نظیر
تیغ و دریغ : جناس ناقص اختلافی
دست دریغ : اضافه ی استعاری ، تشخیص
معنی : وقتی که حضرت علی (ع) بر دشمن شمشیر کشید شیطان دو دست افسوس بر سر کوبید و ناامید شد .
پرید از رخ کفر در هند رنگ تپیدند بت خانه ها در فرنگ
پرید از رخ کفر درهند رنگ : کنایه است از ترسیدن ، تشخیص
کفر : مجازاً عالم کفر
تپیدند : بی قرار و مضطرب شدند
تپیدند بت خانه ها : بی قرار و مضطرب شدند ، تشخیص
فرنگ و رنگ : جناس ناقص افزایشی
هند : به کشور هزار ادیان معروف است ، مجازاً یعنی عالم کفر
معنی : با آن ضربه حضرت علی(ع) ، رنگ از کل عالم کفر پرید و تمام بت پرستی از هم پاشید . ( کفر را در شرق و غرب عالم هراسان کرد . )
غضنفر بزد تیغ برگردنش در آورد از پای ، بی سرتنش
بی سر تنش : تن بی ارزش
معنی : حضرت علی (ع) شمشیر بر گردنش زد و سرش را از تن بی ارزشش جدا کرد .
دم تیغ برگردنش چون رسید سر عمرو صد گام از تن پرید
دم : لبه
تیغ : شمشیر
بیت اغراق دارد : از شدّت ضربه سر صد قدم آن طرف تر رفته است .
معنی : وقتی که شمشیر بر گردن عمرو فرود آمد ، سر از تن او جدا شد و صد قدم آن طرف تر فرود آمد.
چو غلتید در خاک آن ژنده فیل بزد بوسه بر دست او جبرئیل
غلتید در خاک : کنایه است از کشته شدن
ژنده فیل : فیل بزرگ وعظیم الجثه ، استعاره از عمرو
بزد بوسه بر دست او جبرئیل : تشخیص
معنی : وقتی آن قهرمان قوی هیکل به دست حضرت علی (ع) کشته شد ، جبرئیل بر دستان حضرت علی (ع) بوسه زد و او را تحسین کرد .
خود آزمایی صفحه ی 14
1- عبارت کنایه « دندان به دندان خاییدن » یعنی چه ؟
کنایه است از خشم و غضب فراوان
2- دو نمونه از استعاره درس را پیدا کنید ؟
ژنده ی فیل : استعاره است از عمرو
شاه دین : استعاره است از حضرت علی (ع)
3- به چه دلیل این شعر حماسه ی مصنوعی است ؟
سرآینده ی آن مشخّص است ، تاریخ آن مشخّص است ، از عناصر خارق العاده بوده است .
4- نمونه ای دیگر از حماسه مصنوعی را در کلاس بخوانید ؟
منابع : شاهنامه های فتحعلی خان صبا یا خاوران نامه ی ابن حسام خوسفی
5- قافیه کدام بیت درس نادرست است ؟
بیت13 : سپر برسرآورد ، شیر اله عَلم کرد شمشیر آن اژدها
6- داستان زیر را که از مثنوی مولوی انتخاب شده است به لحاظ انواع ادبی آن را با درس مقایسه کنید .
از علی آموز اخلاص عمل شیر حق را دان منزه از دغل
اخلاص : صمیمیّت ، یک رنگی
اخلاص عمل : پاکی و درستی در عمل
دغل : حیله و نیرنگ
معنی : پاکی و درستی را از حضرت علی (ع) فرابگیر ، زیرا او از ناراستی پاک و منزّه است .
در غزا بر پهلوانی دست یافت زود شمشیری برآورد و شتافت
غزا : جنگ
زود شمشیری برآورد و شتافت : کنایه است از برای کشتن آن آماده شد .
معنی : در یکی از جنگ ها بر کشتن دشمن اقدام کرد و بر کشتن دشمن مصمّم شد .
او خدو انداخت بر روی علی افتخار هر نبیّ و هر ولی
خدو : آب دهان
علی ، ولی : جناس ناقص اختلافی
معنی : دشمن آب دهان بر چهره ی امام پاشید ، امامی که باعث افتخار پیامبران است .
در زمان انداخت شمشیر آن علی کرد او اندر غزایش کاهلی
در زمان : فوراً
کاهلی : تنبلی
معنی : علی (ع) فوراً شمشیر را به کنار نهاد و در جنگ با او سستی نشان داد .
گشت حیران آن مبارز زین عمل وز نمودن عفو و رحم بی محل
معنی : آن مبارزه از این کار علی (ع) و از عفو بخشش بی جای او تعجّب کرد .
گفت ؟ بر من تیغ تیز افراشتی از چه افکندی مرا بگذاشتی ؟
تیغ ، تیز : جناس ناقص اختلافی
بگذاشتی : رها کردی ، ترک کردی
معنی : گفت : « تصمیم به کشتن من گرفتی پس چرا مرا رها کردی و رفتی ؟ ( من را نکشتی ؟ ) »
گفت : من تیغ از پی از پی حق می زنم بنده ی حقّم نه مأمور تنم
معنی : من به خاطر احترام دین و حق مبارزه می کنم ، من بنده ی حق و مطیع خداوندم به فکر خودم نیستم .
شیر حقّم نیستم شیر هوا فعل من بر دین من باشد گوا
شیر حقّم : تشبیه
مشبّه : « م » ، حضرت علی (ع)
شیر حق : مشبّهٌ به
هوا : هوس
هوا ، گوا : جناس ناقص اختلافی
معنی : من مرد قدرت راه خدا هستم و تابع هوا و هوسی نیستم ، رفتار من گواه دین من است .
از نظر زبان ، زبان مولانا در قرن 7 و ساده و هموار است و به دور از لغزش های واژگانی امّا زبان دارای لغزش های فراوانی است در بعضی بافت ها زبانش سست است .
فضای حاکم بر او بر این اثر : فضای حماسی ، روحیّه ی قهرمانی پهلوی با تعصّب ویژه ای دارند .
از نظر پردازش داستان : دید داستان ازنظر مولانا نقطه ای شروع افت داستانی رعایت شده امّا در حمله ی حیدر ضعیف دیده شده است .
از نظر نقد واژگانی : در واژگانی بیتی دیده شده که در عرصه ی حماسه نیست .
نتیجه ی این اثر : مثنوی مولانا اخلافی و آموزنده است امّا حمله ی حیدری به فراخور فضای حماسی روحیّه ، روحیّه ی قهرمان پروری است با تعصّب ویژه ای که دارد .