هم اندیشی ادبیات فارسی دبیرستان دکتر حسابی( رضا رشیدی)

تبادل نظر در مورد درس ادبیات پارسی دبیرستان

هم اندیشی ادبیات فارسی دبیرستان دکتر حسابی( رضا رشیدی)

تبادل نظر در مورد درس ادبیات پارسی دبیرستان

درس سوم ادبیات 2

درس سوم ادبیات سال دوم متوسطه ،

 حماسه ی مصنوع : حمله ی حیدری : باذل مشهدی

  درس سوم

آموختیم که حماسه دو گونه است : طبیعی و مصنوعی یکی از حماسه های مصنوعی و سنّتی حمله ی حیدری از باذل مشهدی ( م . 1124 ) است . شاعر در این منظومه به شرح زندگی و جنگ های پیامبر (ص) و علی (ع) تا شهادت آن حضرت در محراب مسجد کوفه پرداخته است . قسمتی از این منظومه را که توصیف نبرد حضرت علی(ع) با عمرو بن عبدود است می خوانیم شاعر تحت تأثیر حماسه های ملّی این حماسه ی دینی را با دخل و تصرّف در اصل موضوع و آرایش صحنه ی نبرد به شیوه ی شاهنامه سروده است .

حمله ی حیدری

 دلیران میدان گشوده نظر                     که بر کینه  اوّل که بندد کمر

دلیران : پهلوانان

نظر : مجازاً چشم

گشوده نظر : کنایه است از چشم انتظار بودن

که : نهاد ، ضمیر پرسشی

کینه : دشمنی

بندد کمر : کنایه است از آماده شدن برای انجام کاری ، همّت کردن ، اقدام کردن

معنی : پهلوانان همه منتظر بودند که دشمنی نبرد را چه کسی آغاز می کند .

که ناگاه عمرو آن سپهر نبرد                       برانگیخت ابرش برافشاند گرد

عَمرو : عَمر: و عُمَر هر دو اسم خاص هستند در عربی برای این که شکل مکتوب آن ها با هم اشتباه نشود به اوّلی یک حرف « و » اضافه می کنند امّا این « و » تلفظ نمی شود .

عمرو به سپهرنبرد تشبیه شده

سپهرنبرد : عمروی که در شکوه و عظمت مثل آسمان است

ابرش : اسبی که اعضای او خال خالی باشد ( در این جا مطلق اسب منظور است. )

برافشاند : کنایه است از سریع رفتن اسب

این بیت : ازنظرشکوه شخصی اغراق دارد

معنی : که ناگهان عمرو که در جنگاوری مثل آسمان و به ابهّت آسمان بود اسبش را به حرکت آورد  و به میدان آمد و همه جا را پر از گرد و غبار  کرد .

چو آن آهنین کوه آمد به دشت                             همه رزمگه کوه فولاد گشت

چو : وقتی که ، حرف ربط وابستگی 

آهنین کوه : استعاره است از کوه

دشت و گشت : جناس ناقص اختلافی

آهنین کوه : استعاره از عمرو ، کسی که مانند کوه آهنین استوار است .

معنی : وقتی که عمرو با هیکل درشت و پوشیده از لباس جنگی وارد میدان شد ،  گویی که کوه فولادی میدان جنگ را در بر گرفته است .

بیامد به دشت و نفس کرد راست                        پس آن گه باستاد هم رزم خواست

نفس کرد راست : نفسی تازه کرد

هم رزم : حریف ، هم نبرد

معنی : آمد به میدان جنگ و لحظه ای ایستاد و نفسی تازه کرد ، بعد ایستاد و حریف خواست .

حبیب خدای جهان آفرین                                نگه کرد بر روی مردان دین

حبیب : دوست ، استعاره از پیامبر

نگه کرد بر روی مردان دین : به سپاه خود نگاه کرد

معنی : دوست خدای آفریننده ی جهان (  پیامبر ) بر روی سپاهیان خود نگه کرد .

همه برده سر در گریبان فرو                        نشد هیچ کس را هوس ، رزم او

هیچ کس را هوس : هوس هیچ کس ، « را » فکّ اضافه

هوس : میل

 این بیت : ترس و شرمندگی سپاه اسلام را نشان می دهد .

معنی : همه از ترس عمرو سر خجالت فرو برده بودند  ، از شرمندگی و ترس هیچ کس تمایل به هم نبرد و هم رزم شدن با او را نشان نداد .

به جز بازوی دین و شیر خدا                            که شد طالب رزم آن اژدها

بازوی دین : استعاره از حضرت علی (ع) ، اضافه ی استعاری

شیر خدا : استعاره از حضرت علی (ع)

طالب : خواهان

اژدها : استعاره از عمرو

معنی : به جز حضرت علی (ع) ، که بین جمع فقط  او تمایل به هم نبردی یعنی جنگ باعمرو را داشت .

بر مصطفی بهر رخصت دوید                        از او خواست دستوری امّا ندید

بر : پیش ، نزد

بهر : برای

بر و بهر : جناس ناقص افزایشی

دستوری : رخصت ، اجازه

دستوری ندید : اجازه نداد ، مصلحت ندید

معنی : حضرت علی (ع) برای اجازه گرفتن از حضرت رسول اکرم (ص) با شتاب به سمت ایشان رفت ولی پیامبر صلاح ندیدند که اجازه دهند .

عمرو برای دوم مبارزه می طلبد . پیامبر از لشکر می پرسد که چه کسی حاضر است با عمر بجنگد ؟ لیکن جز حضرت علی (ع) کسی اعلام آمادگی نمی کند پیامبر (ص) به علی هشدار می دهد که عمرو است . علی (ع) جواب می دهد : من هم علی ابن ابی طالب و پس از گفتگوی بسیار ، از پیامبر (ص) اجازه ی نبرد می گیرد . در میدان نبرد عمرو با  جنگ با علی امتناع می کند ؛ با این بهانه که نمی خواهم به دست من کشته شوی . امّا علی (ع) در پاسخ می گوید : ریختن خون تو برای من از مُلک روی زمین بهتر است . عمرو این بار خشمگینانه از اسب پایین می آید و :

لشکر : مجازاً لشکریان

امتناع می کند : سرباز زدن

ریختن خون تو : کنایه از کشتن تو

مُلک : فرمانروایی

به سوی هژبر ژیان کرد رو                                 به پیشش برآمد شه جنگ جو

هژبر: شیر ، استعاره از حضرت علی (ع)

ژیان : خشمگین ، درّنده

کرد رو : کنایه از حرکت کرد

برآمد : ظاهر شد

شه جنگ جو : استعاره است از حضرت علی (ع)

معنی : عمرو به حضرت علی (ع) آن شیر خشمگین رو کرد و حضرت علی (ع) در مقابلش ظاهر شد .

دوید ند از کین دل سوی هم                               در صلح بستند بر روی هم

سوی و روی : جناس ناقص اختلافی

معنی : با دلی پر از دشمنی به سوی هم تاختند و جای صلح و آشتی نگذاشتند .

فلک باخت از سهم آن جنگ رنگ                    بود سهمگین جنگ شیر و پلنگ

فلک : آسمان

سهم : ترس ، بیم ، هراس ، هول ، تیر ، تیری که در قرعه کشی به کار برند ، نصیب ، بهره

سهم در معنای تیر با جنگ ایهام تناسب دارد .

فلک باخت از سهم آن جنگ رنگ : تشخیص                  

سهمگین : ترس آور ، مهیب ، خوفناک

 شیر و پلنگ : مراعات نظیر

جنگ و رنگ : جناس ناقص اختلافی

این بیت حسن تعلیل دارد .

رنگ باختن : کنایه است از ترسیدن

واج آرایی صامت / گ /

معنی : جنگ آن قدرسهمگین است که آسمان رنگ باخته است ، حق هم دارد چون جنگ شیر و پلنگ خیلی ترسناک است .

نخست آن سیه روز و برگشته بخت                   برافراخت بازو چو شاخ درخت

سیه روز : بدبخت 

بازو به شاخه ی درخت تشبیه است .

معنی : نخست عمرو بدبخت و تیره روز ، دست خود را مانند شاخه ی درخت برای کشیدن شمشیر بالا برد .

سپر برسرآورد ، شیر اله                        عَلم کرد شمشیر آن اژدها

شیراله : استعاره است از حضرت علی (ع)

اژدها : استعاره است از عمرو

معنی : حضرت علی (ع) سپرش را بالا آورد و مانع قرارداد ، عمرو دوباره شمشیرش را بالا آورد .

بیفشرد چون کوه پا بر زمین                       بخایید دندان به دندان کین

پا بر زمین فشردن : کنایه از استقامت ورزیدن

حضرت علی (ع) به کوه تشیبه شده است .

خاییدن : جویدن ، به دندان نرم کردن

دندان کین : کنایه است از نهایت خشم و غضب

معنی : حضرت علی (ع) مانند کوه با نهایت خشم مقاومت و استواری نشان داد .

چو ننِمود رخ شاهد آرزو                       به هم حمله کردند باز از دو سو

ننمود رخ شاهد آرزو : کنایه است از ناکامی

شاهد آرزوی : اضافه ی تشبیهی

شاهد : زیبا رو

معنی : وقتی هیچ کدام از این حمله نتیجه ای نگرفتند و به خواسته ی خود نرسیدند دوباره به هم حمله کردند .

نهادند آوردگاهی چنان                           که کم دیده باشد زمین و زمان

نهادند : پدید آوردند

آوردگاهی : میدان جنگ ، مجازاً جنگ و نبرد

زمین : مجازاً اهل زمین

زمان : مجازاً اهل زمان

زمین ، زمان : جناس ناقص اختلافی

معنی : چنان جنگی در میدان نبرد پدید آوردند ، که اهل زمین و زمان چنین میدانی را به خاطر ندارند .

 ز بس گرد از آن رزمگه بردمید                  تن هر دو شد از نظر ناپدید

بردمید : طلوع کرد ، مجازاً بلند شد

معنی : از بسیاری از گرد و خاک که بر اثر ضربات و درگیری در میدان جنگ ایجاد شده بود هر دو پهلوان از نظر ناپدید گشتند .

زره لخت لخت و قبا چاک چاک              سرو روی مردان پر از گرد و غبار گشت

لخت لخت : پاره پاره

 سرو روی : مجازاً بدن ، مراعات نظیر

معنی : لباس آن ها در اثر ضربات درگیری پاره پاره شده بود و سر و صورتشان پر از گرد و خاک شده بود .

چنین آن دو ماهر در آب ضرب                    زهم رد نمودند هفتاد حرب

حرب : جنگ ، مجازاً وسیله جنگی

ضرب و حرب : جناس ناقص اختلافی

معنی : آن دو جنگجو آن چنان  در آداب شمشیر زنی مهارت داشتند ، که بسیاری از ضربات سلاح های جنگی را از خود دفع کردند و به سلامت رستند .

شجاع غضنفر  وصیّ نبی                           نهنگ یم قدرت حق ، علی

غضنفر : شیر ، استعاره از حضرت علی (ع)

نبی : پیامبر

یم : دریا

نهنگ یم قدرت حق : اضافه ی تشبیهی قدرت حق را به دریایی تشبیه کرده است که نهنگ آن حضرت علی (ع) است .

نهنگ ، یم : مراعات نظیر

معنی : شیر شجاع  ، جانشین پیامبر و نهنگ دریای حق ، حضرت علی (ع)

چنان دید بر روی دشمن ز خشم                    که شد ساخته کارش از زهر چشم

خشم وچشم : جناس ناقص اختلافی

زهر چشم : نگاه تند ، اضافه ی استعاری

این بیت با بیت قبلی خود موقوف المعانی است .

معنی : چنان از روی خشم به چهره ی دشمن نگاه کرد که عمرو از زهر چشم کارش ساخته شد .

برافراخت پس دست خیبر گشا                         پی سر بریدن بیفشرد پا

برافراخت : بلند کرد

خبیرگشا : تلمیح دارد به جنگ خیبر ، صفت برای دست

پی سر بریدن بیفشرد پا : برای کشتن عمرو همّت کرد یا اصرار ورزید

معنی : پس دست قدرتمند خود را بلند کرد ، خودش را برای جدا کردن سر از بدن عمرو آماده کرد و برای کشتن او همّت کرد .

به نام خدای جهان آفرین                           بینداخت شمشیر را شاه دین

شاه دین : استعاره از حضرت علی (ع)

بینداخت در این جا یعنی بزد

معنی : حضرت علی (ع) با نام خدای جهان آفرین شمشیر را زد .

چو شیر خدا راند بر خصم ، تیغ                    به سر کوفت شیطان دو دست دریغ

خصم : دشمن ( عمرو )

به سر کوفت دو دست دریغ : کنایه است از اظهار تأسّف و درماندگی کرد

سر و دست : مراعات نظیر

تیغ و دریغ : جناس ناقص اختلافی

دست دریغ : اضافه ی استعاری ، تشخیص

معنی : وقتی که حضرت علی (ع) بر دشمن شمشیر کشید شیطان دو دست افسوس بر سر کوبید و ناامید شد .

پرید از رخ کفر در هند رنگ                       تپیدند بت خانه ها در فرنگ

پرید از رخ کفر درهند رنگ : کنایه است از ترسیدن ، تشخیص

کفر : مجازاً عالم کفر

تپیدند : بی قرار و مضطرب شدند

تپیدند بت خانه ها : بی قرار و مضطرب شدند ، تشخیص

فرنگ و رنگ : جناس ناقص افزایشی

هند : به کشور هزار ادیان معروف است ، مجازاً یعنی عالم کفر

معنی : با آن ضربه حضرت علی(ع) ، رنگ از کل عالم کفر پرید و تمام بت  پرستی از هم پاشید . ( کفر را در شرق و غرب عالم هراسان کرد . )

غضنفر بزد تیغ برگردنش                                در آورد از پای ، بی سرتنش

بی سر تنش : تن بی ارزش

معنی : حضرت علی (ع) شمشیر بر گردنش زد و سرش را از تن بی ارزشش جدا کرد .

دم تیغ برگردنش چون رسید                       سر عمرو صد گام از تن پرید

دم : لبه

تیغ : شمشیر

بیت اغراق دارد : از شدّت ضربه سر صد قدم آن طرف تر رفته است .

معنی : وقتی که شمشیر بر گردن عمرو فرود آمد ، سر از تن او جدا شد و صد قدم آن طرف تر فرود آمد.

چو غلتید در خاک آن ژنده فیل                  بزد بوسه بر دست او جبرئیل

غلتید در خاک : کنایه است از کشته شدن

ژنده فیل : فیل بزرگ وعظیم الجثه ، استعاره از عمرو

بزد بوسه بر دست او جبرئیل : تشخیص

معنی : وقتی آن قهرمان قوی هیکل به دست حضرت علی (ع) کشته شد ، جبرئیل بر دستان حضرت علی (ع) بوسه زد و او را تحسین کرد .

 

 

خود آزمایی صفحه ی 14

1- عبارت کنایه « دندان به دندان خاییدن » یعنی چه ؟

کنایه است از خشم و غضب فراوان

2- دو نمونه از استعاره درس را پیدا کنید ؟

ژنده ی فیل : استعاره است از عمرو

شاه دین : استعاره است از حضرت علی (ع)

3-  به چه دلیل این شعر حماسه ی مصنوعی است ؟

سرآینده ی آن مشخّص است ، تاریخ آن مشخّص است ، از عناصر خارق العاده بوده است .

4- نمونه ای دیگر از حماسه مصنوعی را در کلاس بخوانید ؟

منابع : شاهنامه های فتحعلی خان صبا یا خاوران نامه ی ابن حسام خوسفی

5- قافیه کدام بیت درس نادرست است ؟

بیت13 : سپر برسرآورد ، شیر اله                        عَلم کرد شمشیر آن اژدها

6- داستان زیر را که از مثنوی مولوی انتخاب شده است به لحاظ انواع ادبی آن را با درس مقایسه کنید .

          از علی آموز اخلاص عمل                 شیر حق را دان منزه از دغل

        اخلاص : صمیمیّت ، یک رنگی

         اخلاص عمل :  پاکی و درستی در عمل

         دغل : حیله و نیرنگ

معنی : پاکی و درستی را از حضرت علی (ع) فرابگیر ، زیرا او از ناراستی پاک و منزّه است .

        در غزا بر پهلوانی دست یافت               زود شمشیری برآورد و شتافت

              غزا : جنگ

       زود شمشیری برآورد و شتافت : کنایه است از برای کشتن آن آماده شد .

معنی : در یکی از جنگ ها بر کشتن دشمن اقدام کرد و بر کشتن دشمن مصمّم شد .

او خدو انداخت بر روی علی                  افتخار هر نبیّ و هر ولی

خدو : آب دهان

علی ، ولی : جناس ناقص اختلافی

معنی : دشمن آب دهان بر چهره ی امام پاشید ، امامی که باعث افتخار پیامبران است .

در زمان انداخت شمشیر آن علی               کرد او اندر غزایش کاهلی

در زمان : فوراً

کاهلی : تنبلی

معنی : علی (ع) فوراً شمشیر را به کنار نهاد و در جنگ با او سستی نشان داد .

گشت حیران آن مبارز زین عمل                وز نمودن عفو و رحم بی محل

معنی : آن مبارزه از این کار علی (ع) و از عفو بخشش بی جای او تعجّب کرد .

گفت ؟ بر من تیغ تیز افراشتی                   از چه افکندی مرا بگذاشتی ؟

 تیغ ، تیز : جناس ناقص اختلافی

بگذاشتی : رها کردی ، ترک کردی

معنی : گفت : « تصمیم به کشتن من گرفتی پس چرا مرا رها کردی و رفتی ؟ ( من را نکشتی ؟ ) »

  گفت : من تیغ از پی از پی حق می زنم                بنده ی حقّم نه مأمور تنم

معنی : من به خاطر احترام دین و حق مبارزه می کنم ، من بنده ی حق و مطیع خداوندم به فکر خودم نیستم .  

شیر حقّم نیستم شیر هوا                            فعل من بر دین من باشد گوا

شیر حقّم : تشبیه

مشبّه : « م » ، حضرت علی (ع)

شیر حق : مشبّهٌ به

هوا : هوس

هوا ، گوا : جناس ناقص اختلافی

معنی : من مرد قدرت راه خدا هستم و تابع هوا و هوسی نیستم ، رفتار من گواه دین من است .

از نظر زبان ، زبان مولانا در قرن 7 و ساده و هموار است و به دور از لغزش های واژگانی امّا زبان دارای لغزش های فراوانی است در بعضی بافت ها زبانش سست است .

فضای حاکم بر او بر این اثر : فضای حماسی ، روحیّه ی قهرمانی پهلوی با تعصّب ویژه ای دارند .

از نظر پردازش داستان : دید داستان ازنظر مولانا نقطه ای شروع افت داستانی رعایت شده امّا در حمله ی حیدر ضعیف دیده شده است .

از نظر نقد واژگانی : در واژگانی بیتی دیده شده که در عرصه ی حماسه نیست .

نتیجه ی این اثر : مثنوی مولانا اخلافی و آموزنده است امّا حمله ی حیدری به فراخور فضای حماسی روحیّه ، روحیّه ی قهرمان پروری است با تعصّب ویژه ای که دارد .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد