هم اندیشی ادبیات فارسی دبیرستان دکتر حسابی( رضا رشیدی)

تبادل نظر در مورد درس ادبیات پارسی دبیرستان

هم اندیشی ادبیات فارسی دبیرستان دکتر حسابی( رضا رشیدی)

تبادل نظر در مورد درس ادبیات پارسی دبیرستان

معنی درس دوازدهم ((قطعه ی قلب مادر)) زبان فارسی پیش دانشگاهی

قلب مادر

1- معشوقه به عاشق خود گفت که: مادر تو با من ناسازگاری (جنگ) می کند.

2- هر جا و هر وقت من را می بیند چین به پیشانی و ابرو می اندازد و به من با خشم  اخم می کند.

3- مادرت با نگاه خشم آلود خود گویی تیری به دل نازک من می زند.

4- مادرت من را مانند سنگی که از فلاخن (قلاب سنگ) پرتاب کنند از منزل بیرون می اندازد و به منزل راه نمی دهد.

5- تا زمانی که مادر سنگدل تو زنده است، شیرینی زندگی در کام من و تو زهر و سم است (با وجود مادرت زندگی ما شیرین نیست)

6- معشوق گفت: تا زمانی که او را غرقه به خون نکنی و نکُشی با تو همدل و همراه نخواهم شد.

7- اگر می خواهی به وصال من برسی و با من خوشبخت باشی باید الان بدون معطلی و ترس.(موقوف المعانی)

8- بروی سینه مادرت را بشکافی و قلبش را از سینه اش بیرون بیاوری.(موقوف المعانی)

9- و همچنان که گرم و خونین است برایم بیاوری تا اینکه کینه و زنگار دشمنی از روی قلبم پاک شود. (از بین برود)

10- عاشق نادان بی ادب نه آن فاسدِ گناهکار بی آبرو(موقوف المعانی)

11- پسر عاشق در حالی که از خوردن شراب و کشیدن بنگ  مست و از خود بی خود شده بود حرمت و احترام مادری را فراموش کرد و (موقوف المعانی)

12- رفت و مادرش را به روی زمین انداخت؛ سینه اش را شکافت و دل مادرش رابیرون آورد.

13- در حالی که دل مادرش مانند نارنجی خونین در دستش بود به سمت منزل معشوق حرکت کرد.

14- اتفاقا – پایش به چارچوبه ی در گیر کرد – دم در به زمین خورد و آرنجش کمی زخمی شد.

15- دل مادر که هنوز گرم بود و حیات داشت از دست آن عاشق بی فرهنگ به زمین افتاد .

16- پسر از روی زمین بلند شد وبرای برداشتن دل مادر به سمت آن رفت.

17- دید که از دل خونین مادر آهسته این صدا بیرون می آید.

18- آخ دست پسرم زخمی شد؛ وای پای پسرم به سنگ

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد