معنی چند شعر ادبیات سوم انسانی
معنی شعر دانش دبیری و شاعری
1- روزگار و فلک را سرزنش نکن و این خیره سری و غرور را از سرت بیرون کن. ( مغرور نباش)
2- روزگار را گناه کار ندان شایسته نیست انسان دانا عوامل غیر مقصر را سرزنش کند.(حوادث و بلاها را به فلک نسبت نده)
3- تا زمانی که جهان ظلم ستم کردن به تو را انتخاب می کند، تو هم صبرکردن را پیشه ی خود کن.
4- هم در این دنیااعمال خود را محاسبه کن و خود را از بار(گناه و امانت) سبک ساز این قضاوت را به قیامت واگذار نکن .
5- وقتی خودت سرنوشتت را خراب می کنی از روزگار انتظار خوشبختی نداشته باش.
6- اگر تو از آموختن سر پیچی کنی هیچ وقت به مقام و منزلت بالا نخواهی رسید.
7- چوب درختان بی ثمر را می سوزانند زیرا برای بی ثمری همین کار شایسته است .
8- با فرا گرفتن علم و دانش مقام تو را از آسمان فراتر می رود و آسمان را به فرمان خود درخواهی آورد .
9- مواظب باش بی جهت نویسندگی و شاعری را دانش به حساب نیاوری.
10- بله نویسندگی و شاعری هر دو نوعی سخن است اما هیچ شباهتی به سخنان وحی پیامبر ندارد .
11- اگر تو حرفه ی شاعری را انتخاب کردی، کسی دیگر هم نوازندگی و خوانندگی را پیشه خود قرار می دهد.
12- در جایی که مطربان و نوازنندگان می نشینند تو سرپا هستی ( ارزش مطربان از تو بیش تر است) پس باید زبان گستاخت را کوتاه کنی .
13- تا کی می خواهی چهره ی همچون ماه و گیسوان خوش بو را به لاله و شمشاد تشبیه کنی و آنها را توصیف کنی ؟
14- با وجود زهد و پرهیزکاری عمار و ابوذر آیا شایسته است که عنصری محمود غزنوی را ستایش کند؟
15- من کسی هستم که مروارید پر از ارزش سخن فارسی را درپای صاحبان قدرت ( خوکان ) نثار نمی کنم .
درس دوازدهم معنی شعر پیدا و پنهان
1- خوش به حال دردی که درمانش تو باشی و خوش به حال آن راهی که به وصال تو برسد.
2- خوش به حال آن چشمی که چهره ی زیبای تو را ببیند و خوش به حال آن سرزمین که پادشاهش تو باشی .
3- خوش به حال آن دلی که تو نگهدار آن دل باشی و خوش به حال جان و روحی که تو معشوقش هستی.
4- شادی و شادابی و کامرانی روزگارخوش را آن کسی دارد که(ایهام) 1- تو او را دوست داشته باشی 2- خواسته ی دل او، تو باشی.
5 - خوش به حال آن دل امید واری که به امید لطف و محبت تو دل بسته است .
6- در آن خانه ای که تو مهمان آن هستی همیشه شادی و خواهد بود.
7- گل و گلزار برای کسی خوشایند خواهد بود که تو باغ گلستان او باشی .
8- آن کسی که تو نگهبان و نگهدارش هستی دیگر ترسی از هیچ کس ندارد.
9- عراقی همیشه خواهان درداست فقط به این امید که تو درمان آن درد باشی .
درس دوازدهم معنی شعر الفت موج
1- نه تنها معشوق از من می گریزد بلکه خار بیابان نیز از من دوری بر می گزیند.
2- رابطه ی معشوق با من مانند دوستی موج با ساحل است لحظه ای در کنار ساحل و لحظه ای دور از ساحل است
3- اگر من همچون مورچه ای نا توان و ضعیف هستم اما این قدرت و توانایی را دارم که اگر سرزمین سلیمان مال من بود آن را ببخشم .
4- با هر شیوه ای چه با سخن گفتن چه با سکوت چه با لبخند چه با یک نگاه به راحتی می توان دل مرا بدست آورد
5- من مانند قمری ریخته بالی هستم به چه کسی پناه ببرم ؟ای معشوق من تا کی می خواهی از من روی برگردانی؟
6- ای کلیم این همه بیهوده اشک نریز گرد و غبار غم را حتّی به طوفان اشک هم نمی توانی از دل من پاک کنی.
درس سیزدهم معنی شعر از درد سخن گفتن
1- برگرد زیرا که چهره ی من از دوری تو مثل برگ پاییز زرد شده است !
2- هر وقت تو را یاد می کنم آه سردی می کشم !
3- من به خاطر نیاز درونی خود روی آوردم!
4- و اگر تو را به زحمت افکند ه ام به خاطر درد عشق است !
5- تنها کسی که راه عشق را می پیماید اشک سرخ من است !
6- در میدان اندیشه ی فکر من فریادها نبردهای خونی وجود دارد !
7- تنها کسی به من وفادار مانده است درد است و فقط درد می داند که من چه کسی هستم !
8- بدترین درد دردی است که انسان با کسی دردی ندارد که اصلاً دردی نکشیده است !
9- به جهت دوری از تو خون در دل من موج می زند و چهره ی من زرد شده است( از دوری تو غمگینم ناتوان شدم !)
10- نشانه های رهگذران عاشق را می توان در صحرا ( گلها و لاله ها ) دید !
11- یا غنچه ی گل سرخ از خاک بیرون زده است نشانه ی خون شهید است !
درس سیزدهم هم معنی شعر راز رشید
1-ای عباس نام تو نیز مانند ماه آسمان مشهور است ( لقب بنی هاشم )
2-عهد پیمان تو با امام حسین مانند آیه های جهاد قرآن که جز (محکمات است ) محکم استوار است .
3-تو انسان شجاعی هستی که فرات می خواست به تو برسد اما تو آب را پس زدی و لحظاتی بعد با قطعه قطعه شدن، حقیقت وجودی و راز دلت آشکار شد .
4-باد بوی شهادت را به خیمه ها برد .
5-انتظار کودکان تشنه ی آب برای نوشیدن آب ،بیشتر شد .
6-وبا شهادت تو گویی امام حسین دیگر توان و رمقی ندارد ( از خبر شهادت تو کمرش شکست ) .
درس چهاردهم معنی شعر گلهای چیده
1- بوی گلها (شهدا را حس می کنم) و از چشمم اشک خون می بارد
2- گل در برابر رنگ چهره ی زیبایی رخ شهدا رنگ باخته است و ارزشی ندارد
3- با خاطر غم اندوه از دست دادن شهدا لاله سرخ از خاک می روید
4- و از آهوان رمیده ( انقلابیون) فریادهای اعتراض آمیز آتشینی به گوش می رسد
5- امواج این اقیانوس انقلاب طوفان آفرین است اگر چه در ظاهر آرام به نظر می رسد
6- به دنبال هر شکست پیروزی است همان طور که بعد از پایان شب سپیده سرخ فرا می رسد
7- ای قدسی بیت زیبایی از یک استاد برگزیده به ذهنم می رسد
8- گل از عالم عدم و نیستی با حالت عاشقی می آیند چون بویی از عشق حس کرده است .
درس چهاردهم درس پانزده معنی شعر کرامت آبی
1- دلم از شیشه های خانه شما که در زمان جنگ بر اثر بمباران دشمن شکسته شده است غمگین تر و شکسته تر امیدوارم کسی کهع چنین بلایی بر سر مان آورده نابود شود .
2- با این همه صبر و شکیبایی چقدر خشم و کینه از دشمن در دل دارید و حضورشما در میدان مبارزه همانند پر خورد صخره با امواج دریاست صبر شما همانند بردباری صخره و خشم شما همانند امواج کوبنده ی دریاست .
3- شما با عمل رفتار خود مفهوم تازه ای به مقاومت و پایداری داده اید و دیگر نمی توان گفت که شامل مثل وماوند مقام هستند باید گفت کوه دماوند استواری را از شما آموخته است
4- بیاید از تمام دشتهای جوان جوامع بشری بپرسیم آیا قله ای می شناسید که همانند مردم ایران سر بلند و استوار باشد چون کوه دردشت قرا دارد بنابراین سوال مصراع دوم را باید از دشت پرسید
5- شما مردم ایران به لطف و رحمت الهی چشم دوخته اید حال کدام پنجره کدام چشم است که همانند چشمان شما این گونه به سوی خداوند باز باشد
6- در میدان جنگ در نهایت شجاعت و دلیری آماده فرا شدن هستید ، آ ری وقتی که حماسه به عشق و عاشقی ختم شود زیبا می شود
7- شما مظهران انسان هایی هستند که در حین نیازمندی و فقر غرور سر بلندی خود را حفظ می کنند مقاومت در مقابل سختی ها و خشم در مقابل دشمن را می توان در چشم های شما دید
8- اگر چه دشمن سرزمین ما را ویران کرده ولی پیروزی واقعی از آن مبارزان مردم آزاده ی ایران است .
9- من در غزلم تخلصی جز نام شما مردم ایران بر نمی گزینم و به بر کت و مبارکی نام شما بیان من این گونه گویاست .
درس پانزده معنی شعر سجاده ی سبز
1-با شکوفا شدن گل گویی هر برگ گل دفتری از اسرار خداوند را می گستاید و صحرا با رویش سبزه ها و گل ها گویی زبان به پند و نصیحت باز کرده است .
2-صحرا و گل ها و چمن زارها مانند آینه ای هستند که حقایق و اسرار الهی را آشکار بیان می کند .
3-
4- فصلی که بعد از ماه اسفند می آید ( بهار) بیان شاعرانه ای از اثبات معاد روز قیامت است .
5- این چشمه پاک که از دل کوه دماوند بیرون می آید نشانه خوبی از پاکی دماوند است .
6- نشانه سجده پاک بنفشه سبزه هایی هستند که بر روی کوه الوند گسترده شده است .
7- ای غنچه که لب را به خنده گشوده و شکوفا شده به جهت شیرینی اوست که در او نهفته است .
8- شادی و شکوفایی و عطرگل نشانه آن است که سیر و سلوک گل پاک و بی الایش بوده است .